زندگی سالم به معنای واقعی

پرسش : من دانشجوی علوم سیاسی هستم ورودی 82 . که پس از اتمام خدمت سربازی علی رغم میل باطنی به دانشگاه راه یافتم در واقع پناه آوردم به دانشگاه که شاید خواست خدا باشد به هر حال مشکل من ممکن است روحی و روانی (افسردگی ) یا ایجاد ذهنیت بد باشد من هر کار خوبی انجام می دهم یا کلا در انجام کارها نتیجه برعکس می گیرم احساس می کنم که خدا به من طور دیگری نگاه می کند(سابقه طولانی دارد) یعنی قانون خدا و طبیعت در مورد من صدق نمی کند با همه بندگانش فرق می کنم . نمی دانم چرا شاید نیت و عقیده من بد باشد ولی تا آنجا که خود را می شناسم اینطور نیست مقبولیتی در بین مردم ندارم (این که می گویند بزرگی را به کسی نمی بخشند باید خود آن را به دست آوری چطور) دعاهایم مستجاب نمی شود یعنی اعتقاد به دعاها را از دست داده ام به هر حال من یک جوان هستم و نیاز به پذیرفته شدن و نیاز به احساس ارزشمندی دارم خدا یک جرقه در زندگی من ایجاد نمی کند و به اصطلاح ما را هل نمی دهد تا بقیه راه زندگی را با کمک خودش بپیماییم و به سعادت واقعی برسیم البته من ناشکر نیستم نعمت سلامتی و غیره را فراموش نمی کنم من خواستار یک زندگی سالم به معنای واقعی هستم مرا راهنمایی کنید؟
پاسخ : سؤالات شما دانشجویان محترم این فرصت را فراهم می نماید که بین ما و شما ارتباطی صمیمانه برقرار شود ما حرفها و درد دلهای شما را بشنویم و پاسخهای ما قبل از اینکه راهنمایی برای شما باشد در واقع نوعی همدردی و همدلی با شما عزیزان است . راستی تا فراموش نکرده ام موفقیت شما را در راهیابی به دانشگاه و انجام خدمت سربازی تبریک عرض می کنم. بحمدالله شما با دست یابی به این دو موفقیت گامهای مؤثری را در رسیدن به اهداف عالیه خود برداشته اید شما در نامه خود به چند مطلب اشاره نموده اید: 1. گلایه هایی که از خود و فرآیند زندگی خودتان دارید. 2. توقعاتی که از خداوند دارید 3. عدم مقبولیت در بین مردم 4. نیازها. اول از مطلب آخر شروع می کنیم یعنی نیازها. بدون تردید هر انسانی یک سلسه نیازهایی دارد که از جمله آنها احساس ارزشمندی است. بعبارت دیگر همه انسانها دوست دارند که از درون احساس ارزشمندی کنند اما سؤال اینجاست که نیاز چگونه تأمین می شود؟ یکی از مهمترین عوامل که در ارضا این نیاز نقش کلیدی دارد اعتماد به نفس است اعتماد به نفس یعنی اینکه فرد توانمدنی های خود را بشناسد و باور کند قطعا شما دارای توانمندیهای زیادی هستید اما تاکنون چقدر در صدد کشف آنها برآمده اید؟ و آیا در صورت کشف توانمندیها چقدر به آنها باور دارید و به آنها اعتماد می کنید؟ بعضیها احساس ارزشمندی را مساوی با موفقیت و پیروزی می دانند و هر کجا با شکست مواجه شوند احساس بی ارزشی می کنند حال آنکه شکست لازمه زندگی است و هرگز مساوی با بی ارزشی نیست ارزش ما انسانها به میزان اعتمادی است که به خودمان داریم بنابراین یکی از مهمترین و بهترین راههای رسیدن به احساس ارزنده سازی و احساس ارزشمندی کردن شناخت توانمندیها و باور کردن آنها و تکیه کردن بر آنهاست . اما سه مطلب (1، 2، 3) که نوعی گلایه از خود، خدا و اجتماع است همه یک مخرج مشترک دارد و آن نگرش منفی یا منفی بافی است. تفکرات منفی و شناخت نادرست منشآ بسیاری از مشکلات روحی و رفتاری انسان است و اگر این منفی بافی شدید شود موجب افسردگی میشود و این بیماری بر بسیاری از کارکردهای انسان و همچنین روابط اجتماعی او تأثیر منفی می گذارد. از نشانه های منفی اینست که فرد به هر چیزی نگاه می کند عیب ها و نقایص آنرا می بیند این نگرش منفی قابل تعمیم به هر چیزی و هرکسی و بیشتر از همه به خود انسان است. به قول معروف آدمهای منفی باف همواره نصفه خالی لیوان را می بینند و هیچگاه به آن نصفه پر توجهی نمی کنند بنظر می آید منشأ بسیاری از مشکلات که مطرح کردید مانند اینکه خداوند به من توجهی ندارد خداوند بین من و سایر بندگانش فرق می گذارد، دعاهایم را مستجاب نمی کند، مردم مرا دوست ندارند و من در بین مردم مقبولیتی ندارم. چرا خدا جرقه ای در زندگی من نمی زند؟ و حرفهایی از این قبیل ، بر می گردد به طرز نگرش و شناخت و تفکرات شما نسبت به خود و دیگران و تا زمانی که این نگرش و شناخت را تغییر ندهید مشکلاتی که به آنها اشاره کردید کماکان باقی است بنابراین راه نجات از این بحران فکری و روحی بیرون آمدن از این وضعیت از این رو ما راهکارهایی را خدمت شما عرض می کنیم. سعی کنید با جدیت به آنها عمل کنید تا انشاالله مشکلات شما بصورت ریشه ای حل شود. 1. با تفکرات منفی خود مقابله کنید یعنی هر گاه افکار منفی به فضای ذهن شما خطور کرد بلافاصله خود را مشغول کار دیگری کنید و یا یک فکر مثبتی را جایگزین آن نمایید. 2. جنبه های مثبت خود را یادداشت کنید و هر روز به ویژه زمانی که افکار منفی هجوم می آورند آنرا مرور کنید. 3. هر روز مواردی از جنبه های مثبت دیگری در خودتان می بینید به آنها اضافه کنید. 4. از قرار گرفتن در تنهایی و مکانهای خلوت اجتناب کنید. 5. از بیکاری و بی برنامه گی دوری کنید و همیشه برای خود یک مشغولیتی مثبت مانند مطالعه، ورزش، تفریحات سالم، پرداختن به کارهای هنری و … فراهم کنید. 6. در کارهای اجتماعی بیشتر مشارکت کنید. 7. هر روز حداقل نیم ساعت ورزش کنید. 8. همنشینان ودوستان با نشاط و شاداب برای خود برگزینید. 9. از خوردن غذاهای نشاط آور مانند زعفران ، به صورت شربت و استعمال عطریات و بوی خوش بیشتر استفاده کنید. 10. در مراسم مذهبی اعم از مجالس جشن و مجالس عزاداری شرکت کنید. 11. به انجام عبادات و مناسک مذهبی بویژه نماز اول وقت اهتمام بورزید. 12. هر روز صفحه ای از قرآن را با تأنی و توجه به معنا، تلاوت کنید. 13. به تغذیه خود به ویژه وعده های غذا، مخصوصا صبحانه اهتمام بیشتری داشته باشید. 14. از غذاهای مقوی و مغزی به ویژه غذاهای قند دار مانند خرما، کشمش، عسل، بیشتر استفاده کنید. 15. هر روز بویژه ساعاتی که احساس خستگی و کسالت می کنید حدود 10 دقیقه یک دوش با آب ولرم بگیرید. 16. اگر شرایط و امکان شنا کردن دارید هر روز یا یک روز در میان یک ساعت شنا کنید مطمئن باشید اگر راهکارهای فوق را با جدیت و اهتمام تمام انجام دهید وضعیت روحی شما بهتر خواهد شد و به لطف خداوند به روحیه شاداب و با نشاط دست خواهید یافت در پایان موفقیت جنابعالی را از خداوند متعال مسئلت می نماییم.

دکمه بازگشت به بالا