جایگاه مداحی و نوحه خوانی در اسلام
پرسش : جایگاه نوحه سرایی در اسلام چیست؟
پاسخ : براى تبیین جایگاه نوحهسرایى در اسلام، ابتدا لازم است یک نگاه روانشناسانه به انسان و رفتارهاى او داشته باشیم، بلکه بتوانیم به پاسخ دقیقترى دست پیدا کنیم.. هنگامى که در رفتارهاى خود دقت کنیم درمىیابیم که در رفتارهاى ما حداقل دو دسته از عوامل نقش اساسى ایفا مىکنند. دسته اول، عوامل معرفتى – شناختى است که موجب مىشود انسان مطلبى را بفهمد و آن گاه آن را بپذیرد. بنابراین، قطعا شناخت در رفتار ما تأثیر زیادى دارد اما یگانه عامل مؤثر نیست. دسته دوم، عواملى هستند که شاید تأثیر آنها در رفتار ما بیشتر از شناخت باشد. این عوامل را به طور کلى، انگیزهها و به تعبیرات دیگرى احساسات، تمایلات، گرایشها، میلها غرایز و عواطف مىنامند. به طور کلى، در امور زندگى و انجام کارها هم، دو دسته از عوامل یاد شده دخالت دارد. اول این که باید بدانیم به چه دلیل باید فلان کار را انجام دهیم؟ این کار براى ما چه فایدهاى دارد؟ و چگونه باید انجام دهیم؟ مواردى از این قبیل از جمله عوامل شناختى و معرفتى است. اما فقط شناخت، کافى نیست تا ما را به حرکت درآورد بلکه عامل روانى دیگرى براى به حرکت درآمدن نیاز است. این گونه عوامل را «انگیزههاى روانى» مىنامند. به عنوان مثال، اگر بدانیم غذاى خاصى براى بدن بسیار مفید است اما تا اشتها نداشته باشیم و یا تا اشتهاى ما تحریک نشود به سراغ خوردن آن غذا نخواهیم رفت. همچنین هنگامى که صحنهاى بازسازى شود و انسان از نزدیک به آن صحنه بنگرد، این مشاهده با هنگامى که انسان بشنود چنین جریانى واقع شده، یا این که فقط بداند چنین حادثهاى اتفاق افتاده است، بسیار تفاوت دارد. مثلاً همه ما مىدانیم در منطقهاى دور، مردم محروم زیادى هستند اما دیدن یک شخص محروم با یک حالت رقتآور، مىتواند در ما تأثیرى ببخشد که صرف دانستن، هیچگاه آن تأثیر را ندارد. وقتى انسان، حالت رقتآور مریضى و یا حالت تنهایى و بىکسى طفل یتیمى را دید، اثرى در روح او ایجاد مىشود که چه بسا هرگز خواندن دهها بلکه صدها کتاب نتواند چنین اثرى داشته باشد. پس غیر از عامل معرفت و شناخت (دانستن) باید میل و انگیزه در درون انسان براى صرف غذا و سایر کارها باشد. مسایل سیاسى و اجتماعى هم همین حکم را دارد. این مطلب را هم مىتوانیم در زندگى فردى خودمان تجربه کنیم و هم مىتوانیم از مسایل اجتماعى و منابع دینى استفاده کنیم. براى روشنتر شدن این پرسش و پاسخ، از حادثه عاشوراى حسین بن على(ع) مدد مىگیریم: T}فلسفه زنده نگهداشتن قیام عاشورا{T از آن جا که معتقدیم حادثه عاشورا، حادثه بزرگى در تاریخ اسلام بوده است و نقش تعیین کنندهاى در سعادت مسلمانها و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است، این حادثه در نظر ما ارزشمند است، لذا بزرگداشت و بازسازى این حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب مىشود تا بتوانیم از برکات آن در جامعه امروز نیز استفاده کنیم. همانطور که اصل آن حادثه تأثیر مثبتى در جامعه آن روز داشته، تجدید خاطره و بازسازى آن نیز مىتواند آثارى متناسب با خود داشته باشد. T}فلسفه عزادارى{T بحثى که پیرامون «چرایى عزادارى» مطرح است این است که: زنده نگهداشتن یاد عاشورا فقط منحصر به این نیست که انسان سینهزنى و گریه کند، جامه سیاه بپوشد و شهر را سیاهپوش کند و حتى مردم کار و تولید را تعطیل کنند، در حالى که راهکارهاى دیگرى براى بزرگداشت واقعه عاشورا وجود دارد از جمله: جلسات بحث، مذاکره میزگرد و برگزارى سمینارهایى در این زمینه، که در این صورت، خاطرات عاشوراى سال 60 هجرى تجدید خواهد شد و دیگر نیازى به نوحهسرایى و عزادارى نیست. در پاسخ به چنین دیدگاهى و با توجه به تأثیر دو دسته عوامل شناختى و احساسى در رفتار انسانها، باید گفت، هر دو دسته عوامل یاد شده در ماندگارى حادثه عاشورا و تأثیرپذیرى انسانهاى عصر حاضر از آن، مؤثر است. پس از آن که از طریق مطالعه، تحقیق، سمینار، میزگرد و… این مطلب را فهمیدیم که حرکت سیدالشهداء(ع) چه نقش مهمى در سعادت انسانها داشته است و بعد از این که پذیرفتیم، زنده نگهداشتن خاطره عاشورا و حسینبن على(ع) براى دنیا و آخرت ما مفید است و در جامعه ما اثر مطلوب دارد، متوجه خواهیم شد که این شناخت، خود به خود براى ما حرکتآفرین نمىشود، هنگامى چنین آگاهى (دانستن) و به یادآوردن آن خاطرههاى مملو از مظلومیت و غربت، ما را به کارى مشابه کار امام(ع) و به پیمودن راه او وامىدارد که در ما نیز انگیزهاى به وجود آید تا ما هم دوست داشته باشیم آن کار را انجام دهیم. خود شناخت این میل را ایجاد نمىکند و نمىتواند عواطف و احساسات را برانگیزاند. بنابراین، تعقیب حادثه عاشورا با هدف تأثیرپذیرى از آن، نیازمند دو دسته از عوامل معرفتى – شناختى و روانى – احساسى است نیازمند دو دسته از عوامل است: جلسات بحث و گفتوگو، سخنرانى، سمینار، مطالعه و میزگرد، آن بخش اول را تأمین مىکند؛ یعنى، شناخت لازم را به ما مىدهد که خود نقش مهمى دارد، اما نقش اساسى را چیزهایى ایفا مىکند که تأثیر مستقیمى بر احساسات و عواطف ما دارد (عزادارى، نوحهسرایى و…). به هر حال، هر یک از دو عامل یاد شده (شناختى و احساسى) بدون آن دیگرى ناقص و محکوم به ناکارآمدى است. البته باید گفت عزادارى و نوحهسرایى براى مظلومیت و غربت امام حسین(ع) و یارانش، عامل مکمل شناخت عاشورا بوده و در ماندگارى فرهنگ عاشورا نقش بسیار مهمى دارد، به ویژه این که در مذهب تشیع، توصیه فراوانى روى آن شده است. T}عزادارى و بزرگداشت شعائر اسلامى{T با نظرى به آیات قرآن و روایات رسیده از معصومین(ع) درمىیابیم که برپایى مجالس عزا و گونههاى مختلف عزادارى، نه تنها با قرآن و سنت مخالفت و ناسازگارى ندارد بلکه از مصادیق شعایر الهى، محبت اهلبیت پیامبر(ع) و اعلام جنگ مستمر با کانونهاى ظلم و فساد مىباشد. در قرآن آمده است: «و من یعظم شعایر الله فانها من تقوى القلوب؛ و هر کس شعایر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست». جمعى از مفسرین در تفسیر آیه شریفه گفتند، شعایر الهى، عبارت است از نشانههایى که انسانها را به یاد خدا مىاندازد. علامه طباطبایى پیرامون آیه مبارکه مىگوید: «شعایر عبارت است از نشانههایى که انسان را به سوى خدا راهنمایى مىکند و منحصر به صفا و مروه و مانند آن نمىشود بنابراین هر نشانهاى که انسان را به یاد خدا بیندازد تعظیم آن موجب تقواى الهى مىگردد و تمام نشانهها را در برمىگیرد». ازاینرو، به طور عموم مىتوان استفاده نمود که هر زمان، یا در هر مکان، فعل یا عملى که یاد خدا و زمینه تقوا و رشد معنوى و روحى را فراهم آورد در صورتى که در چارچوب قوانین و دستورات اسلام قرار داشته باشد جزو شعایر الهى به شمار مىآید. نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهى از منکر، زکات، خمس و… هر کدام به نحوى از مصادیق شعایر الهى به حساب مىآیند. بنابراین با توجه به دلایلى که عزادارىها را مشروع دانسته (بخشى از آن دلایل در ادامه بحث خواهد آمد) به طور مسلم مراسم عزا براى بندگان خاص خداوند که در واقع قرآن ناطق و حج مجسم بودند و براى اعتلاى کلمه توحید، جان خود را قربانى ساختند از بارزترین نشانهها و شعایر است؛ چرا که در این مراسم جز فراگیرى مسایل دینى و یادآورى شهامتها و ایثارگرىهاى شهیدان بزرگ اسلام، سخن دیگر طرح نشده و سخن از دشمنى با دشمنان خدا و دوستى با دوستان خدا گفته مىشود و همانگونه که قربانى در عید قربان از سنتهاى اسلامى و از شعایر به شمار مىرود، یادآورى حزنآلود و نوحهسرایى براى قربانى بزرگ کربلا و یارانش از شعایر الهى خواهد بود و همانطور که نماز از شعایر الهى است یادآورى اقامهکننده نماز در ظهر عاشورا نیز از شعایر الهى خواهد بود. T}عزادارى و نوحهسرایى در سیره پیامبر(ص){T در سیره رسول گرامى اسلام(ص) مىتوان مواردى را جستجو کرد که ایشان در بعضى حوادث آن عصر و ناگواریهاى پیشرو براى اولیاء خدا، محزون بوده و خود گریستند و دستور برپایى مراسم عزادارى و نوحهسرایى را دادند. به عنوان نمونه مىتوان به تأکید آن حضرت بر اقامه عزاى شهداى احد و حمزه سیدالشهداء، عزادارى در شهادت جعفر بن ابیطالب، گریه ایشان در کنار قبر دخترشان و گریه پیامبر(ص) در کنار قبر مادر بزرگوارشان پس از گذشت چندین سال از وفات ایشان و همچنین گریه رسول رحمت(ص) نسبت به وقایعى که در آینده براى فرزندشان امام حسین(ع) پیش خواهد آمد، اشاره کرد. آن حضرت در برخى دستورات خویش فرمودهاند که امت من یاد و خاطره فرزندم حسین را با عزادارى خود زنده نگه دارند. رسول خدا(ص) به دختر عزیزشان فاطمه(س) فرمودند: H}«کل عین باکیه الا عین بکت على مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنه؛{H هر چشمى – در قیامت – گریان است جز چشمى که بر حسین(ع) گریه کند، آن چشم همیشه خندان و به نعمتهاى بهشتى بشارت داده مىشود». T}عزادارى در سیره و سخن پیشوایان معصوم شیعه{T امام زینالعابدین(ع) در پاسخ به کسانى که به گریه طولانى آن حضرت (که تا زنده بودند براى بزرگداشت خاطره عاشورا، عزادارى و گریه کرده و دستور برپایى عزا و مرثیهسرایى دادند) اعتراض مىکردند، فرمود: مگر شما از گریه و عزادارى یعقوب (پیامبر(ع« اطلاع ندارید؟ او سالیان درازى (بعضى از مفسرین گویند 70 الى 80 سال گریه کرد) در فراق فرزندش یوسف(ع) گریست تا بینایى خود را از دست داد، در صورتى که فرزندش زنده بودو تنها از جلو چشمش ناپدید شده بود. اما من با چشمان خودم دیدم که پدرم و 17 تن از اهلبیت پیامبر(ص) را شهید کردند و سرشان را از بدن جدا نمودند. امام رضا(ع) نیز به یارانشان تأکید مىکردند که در اقامه عزاى امام حسین(ع) کوشا باشند آنجا که خطاب به یکى از یارانشان فرمودند: H}«ان کنت باک فابک على الحسین بن على(ع) فانه ذبح کما یذبح الکبش…؛{H اگر خواستى بر کسى گریه کنى، براى حسین بن على(ع) گریه کن که او را مانند گوسفند [در حالى که زنده بود] سر بریدند و… روز عاشورا، چشمهاى ما را زخمى کرد دلهاى ما را سوخت، اشک چشمان ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد و سرزمین کربلا تا روز قیامت براى ما سختى و بلا به جا گذاشت، پس بایستى گریهکنندگان بر مثل حسین گریه کنند و بدانید که گریستن بر حسین، گناهان بزرگ را مىریزد و انسان را پاک مىکند». «دعبل خزاعى» از شعراى بزرگ و علاقهمند به اهلبیت پیامبر(ص) است وى در سال 198ه.ق در شهر مرو به خدمت امام رضا(ع) رسید. او مىگوید: «در شهر مرو بر آقایم على بن موسى الرضا(ع) وارد شدم در حالى که یاران آن حضرت پیرامون او نشسته بودند. حزن و اندوه از چهره امام پیدا بود. با ورود من به مجلس فرمود: خوشا به حالت اى دعبل که ما را به وسیله دست و زبانت یارى مىنمایى! آنگاه مرا احترام نموده و در نزد خود جاى داد. فرمود: دوست دارم که براى من شعر بگویى، این روزها (گویا ایام محرم بوده است)، روز حزن و اندوه ما اهلبیت(ع) و روز شادى دشمنان ما به ویژه بنىامیه است. پس از آن امام رضا(ع) پردهاى را جهت حضور خانواده در مصیبت جدشان حسین(ع) آویزان کرد و به من فرمود: اى دعبل مرثیه سرایى کن. تا تو زنده هستى یاور و ستایشگر اهلبیت پیامبر(ص) خواهى بود. آن گاه گریستم به گونهاى که قطرات اشک بر صورتم جارى شد و این شعر را سرودم که: H}افاطم لوخلت…{H. امام رضا(ع) و خانواده و فرزندان آن حضرت به شدت گریستند. از مطالب پیش گفته، چنین استفاده مىشود که عزادارى و نوحهسرایى به ویژه براى حسینبن على(ع) و یاران شهیدش، از پایگاه و جایگاه مهمى در اسلام برخوردار است و خود پیشوایان معصوم(ع) در این راه پیشگام بودند و دیگران را نیز ترغیب مىکردند تا در این مسیر گام بردارند. پس از معصومین(ع) و در عصر غیبت عالمان دین نیز، همان روش را تعقیب کرده و در تعظیم عاشورا، حساسیت ویژهاى از خودشان به خرج داده و تاکنون در تحکیم مبانى عاشورا و بزرگداشت آن کوشا هستند. نکته مهم این است که اصل عزادارى، نوحهسرایى، گریه کردن و گریاندن دیگران در روایات، یک امر ممدوح و پسندیدهاى است، اما باید تابع معیارها و مقررات خاصى باشد تا خلوص عاشوراى امام حسین(ع) دستخوش اغراض سؤال برانگیز و ملالآور اشخاص (اعم از سخنور و مداح) قرار نگیرد. متأسفانه، گاهى مشاهده مىشود که برخى از نوحهسرایىها و دستههاى عزا، از اعتدال خارج شده و گرفتار افراط و تفریط شدهاند و در این راه به رقابتهاى ناصحیح و غیرخالصانه و حتى دروغپردازى براى گریاندن دیگران و… آلوده شدهاند و حتى طلبکارانه با آلودگى صوتى (در زمان و مکان نامناسب) اقدام به آزار دیگران مىکنند و حقوق همسایگان و افراد بیمار را زیر پا مىگذارند در حالى که قطعا خود امام حسین(ع) از این امر بیزار و نیز فتواى عالمان دین هم برخلاف آن است. بنابراین باید دقت کرد تا روز به روز از ناخالصىهاى موجود در این امر مقدس کاسته شده و بر کیفیت نوحهسرایى بیفزاییم و سعى کنیم عزادارىها به آن صورتى باشد که پیشوایان معصوم از ما خواستهاند. امام على(ع) مىفرماید: H}ان الله تبارک و تعالى… فاختارنا و اختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم فینا اولئک منّا و الینا{H؛ خداوند متعال ما را از میان بندگان خویش برگزید و براى ما پیروانى انتخاب نمود که همواره در شادىهاى ما شاد و درغمهاى ما اندوهگیناند و با مال و جانشان به یارى ما مىشتابند، آنان از مایند و به سوى ما خواهند آمد. به هر حال، باید در همه عرصهها از معصومین(ع) پیروى کرده و از افراط و تفریط دورى جوییم و عزادارىها و نوحهسرایىها به شکلى ارائه نشود که از معارف اصولى دین جدا افتاده و یا احیانا با دروغ آمیخته باشد و نیز از حیث زمان و مکان برگزارى به گونهاى نباشد که باعث اذیت و آزار دیگران شود، این چنین عزادارى نه تنها سؤالبرانگیز نخواهد بود بلکه مطلوب شیعیان و همه انسانهاى آزاده، خواهد بود. بىشک، باید با برنامههاى مشخص، جلو حرکتهاى وهنآمیز بعضى عناصر ناآگاه را گرفت تا حرکت خالصانه و شفاف و الهى امام حسین(ع) در طول زمان در پشت غبار انحرافات و تحریفها، پنهان نشود و الا براى مظلومیت و غربت امام حسین(ع) و یارانش بیشتر باید گریست.