راهکار اسلام برای جلوگیری از شهوت چیست؟
در هر محفل دینى که شرکت مى کنیم یا از هر عالم دینى که مىپرسیم ویا در کتابها و مقالات مذهبى مىخوانیم؛ ارتباط بین دختر و پسر بسیارخطرناک و حرام مىدانند و ما را از آن برحذر مىدارند.
اینک سؤال من به عنوان یک دانشجوى جوان این است که ما چه کنیم؟ از یک طرف جوانى و اوج غرایز جنسى و از سوى دیگر نامناسب بودن فضاى اخلاقى و فرهنگى جامعه که این غرایز را شعله ورتر مىکند و …؟ عرضه و تقاضا که از نظر دینى نامشروع است؟
ازدواج رسمى به لحاظ مشکلات اقتصادى، تحصیلى، شغلى و … تقریباً در وضعیت و سن کنونى ناممکن است؟ پس ما چه کنیم؟ آیا باید با سرکوب غرایز، رهبانیت پیشه کنیم و یا آنکه تسلیم شرایط شویم و گناه آن را تقصیر مسئولان و پدر و مادران و بزرگترها بیندازیم. خلاصه اینکه من جوان دانشجو، در این بحبوحه غرایز جنسى چه کنم؟ ما معتقدیم که اسلام، دینى کامل، پویا، جامع و پاسخگوى همه زمانها است، آیا در این دین براى ما هم تدبیرى اندیشیده است؟ آیا راه مشروعى براى ما که هم آلوده به گناه نشویم و هم از فشارهاى غرایز جنسى رهایى یابیم وجود دارد؟
همان طور که اشاره کردید، دین اسلام کامل، پویا و جامع است و به همین دلیل باید براى همه شرایط و در هر عصر و مکانى پاسخگو باشد. از ویژگىهاى شریعت اسلامى و نظام حقوقى برخاسته از آن، آرمان خواهى، کمال گرایى
و در عین حال واقع گرایى است. به همین جهت دستورالعملها و احکام آن، براى قشر خاصى نیست. هم براى انسانهاى آرمانگرا نسخه عمل دارد و هم براى انسانهایى که در سطح ضعیف اخلاق و تقوا قرار دارند، اسلام همه را در قله ندیده است تا کسانى که در دامنه ماندهاند، از این سفره مبارک آسمانى و شریعت الهى وامانده باشند. و دقیقاً به همین دلیل تأکید مىکنیم، چون از آنجایى که نسخهها متعدد است، افراد باید مواظب باشند مطابق بیمارى یا آسیب جسمى و روحى خود، و نیز با آینده نگرى، تصمیم شایسته بگیرند. نمىتوان در اوهام زندگى کرد، و از واقعیات گریخت؟! انسان عاقل و مصمم، درست تصمیم مىگیرد و زندگى خود را تسلیم حوادث نمىکند؛ بلکه طبق صلاح دین و دنیاى خود، آن را مىسازد. اراده انسان را در ساختن زندگى و شخصیت خود، نباید به هیچ وجه نادیده گرفت؛ و باید دانست بهشت را به بهاء مىدهند، نه به بهانه.
اگر کسى بخواهد بهشت زندگى خود را بسازد و آینده سعادتمندى داشته باشد، باید اراده کند و بر این تصمیم و عزم خود، جدى و صبور باشد. کسى که بخواهد همیشه بر اساس هوا و هوس خود زندگى کند، نمىتواند در میدان مبارزه زندگى، پیروز به در آید. ما مىتوانیم، اگر بخواهیم.
پس در قدم اول، کسى، جز خودمان مسئول زندگى ما نیست. نمىخواهیم مسئولیت دیگران- اعم از مسئولان و پدر و مادر و جامعه را نادیده بگیریم- اما اصرار مىورزیم که انداختن مسئولیت بر دوش دیگران مشکلى را حل نمىکند.
اما راه چاره
یکم. باید بیاموزیم که، هر چه مىخواهیم، نمىتوانیم در این دنیاى مادى- که آمیخته با محدودیت است- به دست آوریم! پس «عفتورزى» هنرى است که براى همه پسندیده و براى جوانان ما شایسته و بایستهتر است.
دوم. اسلام به عنوان دینى واقعگرا و آرمانخواه، شریعت اعتدالگرا نیز هست؛ لذا نه رهبانیت را تجویز مىکند و نه کمونیسم جنسى را؛ بلکه اساسىترین راه حل را ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده مىداند که در تعالیم دینى، ازدواج محبوبترین بنیاد الهى دانسته شده است: «قال رسولاللَّه صلى الله علیه و آله: لَمْ یُرسِلَنى اللَّهُ تَعالى بِالرهبانیهِ ولکن بَعَثنى بالحَنَفیهِ السهلهِ السمحه … فَمَن احبّ فطرتى فَلْیَتَسَنَّن بسنتى و مِن سنتى النکاح»[1]؛ «خداوند متعال مرا به رهبانیت نفرستاد، بلکه بر اساس دین یکتاپرستى که آسانگیر و با گذشت و بزرگوارى است برانگیخت … پس هر کس که فطرت و آئین ما را دوست دارد باید بر سنت من الگوگیرى کند و از جمله سنت و آئین من ازدواج است».
سوم. اگر ازدواج دائم ممکن نشد و بلوغ جنسى به بحران مىانجامید، راه حل اضطرارى به عنوان ازدواج موقت را مقرر نموده است.
مشکل آنجاست که ما در هر سه مرحله، دچار معضل شدهایم؛ زیرا فضاى فرهنگى و اخلاقى جامعه، به دلایل مختلف- از جمله جوان بودن جامعه، گسترش بىحد و مرز آزادىها، تهاجم فرهنگى، غفلت مسئولان از جوانان و مشکلات آنان و خلاصه ناامن بودن و تا حدى رواج ابتذال- عفاف و پاکدامنى را به امتحانى سخت مبدل ساخته است. و متأسفانه تکنولوژى مدرن- اعم از اینترنت، ماهواره، موبایل و رسانهها- نیز ابزارى شیطانى شدهاند که به بلوغ زودرس دامن مىزنند.
از سوى دیگر ازدواج- که در تعالیم قرآنى و نبوى با آسانترین شیوهها و به دور از تشریفات صورت مىگرفت و یک پیمان مقدس بین زن و شوهر بود- متأسفانه با تشریفات فراوان و چشم و همچشمى، به صورت
یک قرارداد و متأسفانه خیابانى و به دور از آگاهى و آیندهنگرى صورت مىگیرد و به همین دلیل بسیارى از آنها به جدایى و طلاق مىانجامد.
چه قدر از جوانانى که به خاطر مهریه زیاد دختران، نمىتوانند ازدواج کنند و یا حتى قدمى پیش نهند، چون وضعیت پسران جوانى را ملاحظه مىکنند که به دلیل مهریه سنگین، (به تعداد تاریخ تولد دختران) قبل از تشکیل خانواده و سامانیابى عاطفى و جنسى، جز احساس مسئولیت سنگین و پرداخت هزینههاى تشریفاتى فراوان، بهرهاى از ازدواج نبردهاند! پسران و دختران زیادى هستند که گرفتار ذهنیات و اوهام چشم و همچشمى دوستان و خویشاوندان، در مسئله جهیزیه، وا ماندهاند! این در حالى است که رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: «افضلُ نساءِ امَّتى … اقلَّهن مَهراً»[2]؛ «بهترین زنان امت من، آنان هستند که … مهریه آنان اندک است».
برخى جوانان نیز دچار توهّمات شدهاند و زندگى تجملاتى و آماده از هر جهت را در همان شروع زندگى خواهانند و چون فعلًا موجود نیست، از ازدواج هم خوددارى مىکنند، در حالى که غرایز جوانى، این توهّمات سرش نمىشود و اگر از راه مشروع نشد، از راه دیگر … عفاف هم یک بحث آرمانى است که در اوج شهوت براى همگان میسور نیست. پس چه مصیبتى در انتظار جوانان است تا آنان را به هلاکت معنوى یا مادى اندازد؟!
نباید توقع داشته باشیم در همان اوان زندگى همه چیز را داشته باشیم.
آیا نمىتوان چند سال اول را در کنار پدر یا مادر بسر برد؟ هر چند این امر سخت است، ولى با اندکى تحمل و مدارا امکانپذیر است. اگر ازدواج
نکردیم و به گناه افتادیم و مستحق آتش قهر خدا شدیم، باید بدانیم گرفتار آتش عذابى خواهیم بود که بسیار سختتر و تحمل آن بسیار ناگوارتر است! و این چه بدبختى بزرگى است؟!
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله:
«مِن بَرکهِ المَرأهِ خِفّهُ مؤنتها و مِن شُومها شِدّهُ مؤنتها»[3]
؛ «یکى از نشانههاى برکت زن، سبک بودن هزینه زندگى او است و از نشانههاى بد قدمى زن، آن است که هزینه زندگى او یا هزینه ازدواجش، سنگین باشد».
آیا این همه تشویقها و تأکیدهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در ازدواج آسان و بدون تشریفات نباید مورد توجه قرار بگیرد؟! در دوران صدر اسلام گاهى تعلیم چند آیه قرآن به عنوان مهریه پذیرفته مىشد و زندگى همراه با خوشى و ایمان شروع مىشد. جامعه ما به خود آید و در پرتو این فرهنگ نورانى، معضلات خود را حل کند.
در فرهنگ اسلامى، آن قدر حفظ عفاف و دورى از گناه و بهرهمندى از لطف الهى، مهم است که مسلمانان همه سنتهاى غلط و همه توهمات را به کنار گذاشته و حتى در جبهه جنگ ازدواج مىکردند؛ چنان که در منطقه جنگى یکى از رزمندگان اسلام به نام خالدبن سعید ازدواج کرد.[4]
چه خوش سروده است شاعر که:
به دخترها دارم نصیحت
که مى باشد پیغمبر را وصیت
که از داماد، سیم و زر نخواهید
به غیر از پاکى گوهر نخواهید
بپرس از او که از ایمان چه دارى؟
نه از سیم و زر و بستان چه دارى؟
اگر داماد با تقوا و دین است
مخور غم زان که دلسوز و امین است
مشکلات ازدواج، حل خواهد شد، اگر قرار باشد به دلیل مشکل پسندى، کمبودهاى مادى، آزادى از قید و بند خانواده! عذر ادامه تحصیل، تعصبهاى غلط مانند وجود خواهر یا برادر بزرگتر و … به گناه بیفتیم و دامن خود را آلوده کنیم و از سعادت دنیا و آخرت محروم بمانیم، کدام منطق و عقلانیت این بهانه را مىپذیرد شایسته نیست با این عذرهاى واهى و بهانههاى نادرست نشاط و جوانى و پاکدامنى و عفاف خود را مخدوش کنیم. بسیارى از این مشکلات مصنوعى است و برخى از آنها واقعى است؛ اما به دلیل اهمیت حفظ عفاف و نشاط در سایه ازدواج، باید بر آنها فایق آییم.
البته دولت اسلامى موظف است فضیلت محور باشد و بر اساس آیات مختلف قرآن و احادیث نبوى و اهل بیت عصمت و طهارت، براى ایجاد محیط پاک و رشد فضایل اخلاقى و معنویات تلاش کند. چنین دولتى باید در جهت ازدواج جوانان گامهاى اساسى بر دارد و معضلات آنان در مسئله مسکن، اشتغال و … را در حد امکان برطرف سازد؛ مگر نه آن است که قرآن کریم مىفرماید: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ»[5]؟! پس مؤمنان و جامعه ایمانى هرگاه اقتدار یابند باید در جهت برپادارى نماز و معنویات و تحقق عدالت اجتماعى که زکات نماد مهم آن است و امر به معروف و نهى از منکر تلاش کنند. مگر جز آن است که پیش شرط و مقدمه برپادارى نماز و معنویات و نیز امر به معروف و نهى از منکر، بسترسازى براى محیط پاک و عفافورزى جوانان و کل جامعه است؟!
اما اگر به هر دلیل آن اراده شایسته براى تحمل غریزه جنسى و عفاف را نداشتیم، و اگر به هر عذر و بهانه اى، تسلیم اوهام ذهنى خود شدیم و یا مشکلات به حدى بود که توان ازدواج دائم از ما سلب شد، دو راه دیگر باقى مىماند: 1. ازدواج موقت (متعه یا صیغه)؛ 2. فحشاء و فساد و بازار آزاد جنسى و رفاقت و روابط نامشروع.
در اینجا باید پرسید: عقل چه مىگوید؟ شرع کدام را تجویز مىکند؟ جامعه و فرهنگ ما کدام را مىپسندد؟
دستور عقل و شرع در این زمینه مشخص بوده و «ازدواج موقت»- به عنوان یک راه فرعى و اضطرارى است؛ نه جاده باز و بدون خطر و براى مردان متأهل که بخواهند عیاشى کنند و با سوء استفاده از این قانون، کانون گرم خانواده خود را در معرض فروپاشى قرار دهند. سوگمندانه باید گفت: به دلایل مختلف- از جمله سوء استفاده مردان یا زنان از این قانون و نیز تبلیغات دشمنان و فهم نادرست و غیرمنطبق با واقعیات نسبت به ازدواج موقت، فرهنگ عمومى جامعه ما از آن استقبال نمىکند؛ بلکه حتى آن را بدتر از رفاقت و روابط نامشروع مىداند!!- اگر به پدر و مادرى بگویند که جوان شما چنین است، چه بسا مىگویند: جوان است و … اما اگر بشنوند دختر یا پسر آنان براى پاک ماندن، در صدد ازدواج موقت هستند، داد و فریاد مىکنند و …؟!
مگر امام على علیه السلام نفرمود: اگر خلیفه دوم، به ناروا قانون ازدواج موقت را- که خدا و پیامبرش تجویز کردند- برنمىداشت و تحریم نمىکرد، جز انسانهاى شرور و بىریشه و بدبخت و تباهکار، کسى آلوده دامن نمىشد؟
آیا آن حضرت انسان و روحیات و غرایز او را نمىشناخت و مصلحت او را نمىدانست؟ متأسفانه فرهنگ جامعه ما آن چنان که باید علوى نیست.
آن همه روایات و نص صریح قرآن[6] در مورد ازدواج موقت و فضیلتها و ثوابهاى آن، براى این نیست که ازدواج موقت جایگزین ازدواج دائم و یا هم ردیف و در کنار او باشد؛ بلکه اگر ناچار شدیم و فرصت و یا شرایط ازدواج دائم به هر دلیلى براى ما میسر نبود، خودمان را آلوده نکنیم.
شرع مقدس راه دیگرى براى حفظ عفاف ما اندیشیده و آن ازدواج موقت است. وظیفه مراجع، دانشمندان و همه متدینان است که ازدواج موقت را به شکل صحیح آن ترویج کنند. اما همواره باید بدانیم که، این راه اضطرارى، فرعى و در شرایط خاص است.
دانستن این نکته ضرورى است که بسیارى از مراجع تقلید، اگرچه فتواى آشکار بر لزوم اجازه پدر ندارند اما به نظر آنان بنا بر احتیاط وجوبى، اجازه پدر براى عقد دائم و موقت لازم است. این به جهت سوء استفادههاى بسیارى است که در روابط پسر و دختر دیده شده و رعایت چنین احتیاطهایى در بسیارى از موارد شایسته و بایسته است. به عنوان نمونه براى حفظ و گسترش بهداشت جامعه، اگر حدود چهار در دههزار، احتمال بروز بیمارى خاص وجود داشته باشد، همگى افراد واکسینه مىشوند؛ در حالى که آمار ناهنجارىها در روابط پسر و دختر، بسیار بالاتر است. حتى در مواردى که احتمال سوء استفاده نیز وجود دارد، مسئولان تدابیر لازمى را پیش بینى مىکنند.
به طور مثال قرص کدئیندار براى بیماران و به طور آزاد و بدون نسخه پزشک در داروخانه عرضه مىشد، و کسى ممانعتى نمىکرد؛ اما وقتى دیدند
عده اى بى تعهد و مسئولیت براى مصرف اعتیاد خود به داروخانهها مراجعه کردند و در واقع نه بیماران نیازمند، بلکه معتادان ولگرد از این قرص استفاده مىکنند، شرایط عرضه و تقاضا سخت شد و شبیه این مسئله در ازدواج موقت نیز رخ داده است.
بررسى آثار ازدواج موقت
از اصول مسلم مذهب تشیع، مشروعیت «ازدواج موقّت» است تا جایى که در زمان ائمه اطهار علیهم السلام گاه براى معرّفى تشیع یک شخص مىگفتند: «او رأى به مشروعیت متعه (ازدواج موقّت) مىدهد»[7].
امام صادق علیه السلام مىفرماید: «کسى که متعه را حلال نشمرد، از [شیعیان] ما نیست»[8]. آن حضرت زمانى که سخن از ازدواج موقت به میان مىآمد، بارها به مخاطب خویش مىفرمود: «من دوست دارم سنت رسول خدا صلى الله علیه و آله را احیا کنى»[9].
احیاى سنت، به معناى رواج آن در جامعه است. رواج ازدواج موقت، فواید فراوانى به دنبال دارد که مطلوب و مورد نظر شارع مقدس است.
این آثار و برکات به قدرى فراوان است که احیاى آن را ضرورى مىشمارد.
در جوامع فعلى ازدواج به صورت یک معضل براى جامعه در آمده است.
مشکلاتى مانند اشتغال و ادامه تحصیل، تا سالهاى متمادى ازدواج را براى یک جوان غیر عملى نموده است. این در حالى است که فیزیولوژى طبیعى
بدن انسان، تغییرى نیافته است و او همچنان در سالهاى آغازین نوجوانى به بلوغ جنسى مىرسد. در جامعه ما فاصله بین بلوغ جنسى تا فراهم شدن موقعیت اجتماعى نزدیک به سیزده سال است. آیا مىتوان به این غریزه گفت:
«به علت نبودن شرایط لازم، از خواستههاى طبیعى خود دست بردار»؟
اندیش ورزانى چون شهید مطهرى، بهشتى، باهنر و متفکّر غربى برتر اندراسل، در همین رابطه تأکید کردهاند: رهبانیت و پارسایى مطلق و نادیده گرفتن این غریزه- با آن امواج نیرومند و توفنده- غالباً امکانپذیر نیست. عقل و شرع نیز، غرق شدن در ورطه کمونیسم جنسى و بىبند و بارى را نمىپذیرند. حال چه باید کرد؟ با اندکى تأمل روشن مىشود که تنها راه ممکن و عملى، «ازدواج موقّت» است؛ حتى برخى از روشنفکران غربى- مانند: قاضى لینذرى و برتراندراسل- نیز به این نتیجه رسیدهاند. چرا که راه معقول دیگرى وجود ندارد. پیشنهادهایى مانند رفع مشکل اشتغال و مسکن اگرچه اساسى است؛ اما پا از مقوله «حرف» فراتر نمىگذارد و مىرود تا زمان عملى شدن آن، راهى جز ازدواج موقت نیست.
نکته قابل توجه اینکه: مخاطب اصلى و عمده ازدواج موقّت، «پسران مجرد» و «زنان همسر از دست داده» مىباشند- نه «دختران مجرد نونهال و مردان متأهل»- و به عبارت روشنتر کسانى که «نیاز» به این نوع ارضاى جنسى دارند و خطرى آنان را تهدید نمىکند.
در این جا به صورت مختصر بخشى از احکام شرعى و قوانین حقوقى ازدواج موقت بیان مىشود.
عقد ازدواج- که به واسطه آن زن و مرد بر یکدیگر حلال مىشوند- دو قسم است: دائم و غیر دائم.
«عقد دائم» آن است که مدت زناشویى در آن معیّن نشود (و پایان آن طلاق، فسخ یا فوت باشد) «عقد غیر دائم» آن است که مدت زناشویى در آن معیّن شود، براى مثال مرد، زن را به مدت یک ساعت یا یک روز یا یک ماه یا بیشتر عقد کند، زنى که به این قسم عقد شود، «متعه» مىنامند.
در ماده 1075 قانون مدنى آمده است: «نکاح وقتى منقطع است که براى مدت معیّنى، واقع شده باشد».
در زناشویى- چه دائم و چه غیر دائم- باید صیغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد مىخوانند، یا دیگرى را وکیل مىکنند که از طرف آنان بخواند[10].
در ماده 1076 قانون مدنى آمده است: مدت نکاح منقطع، باید کاملًا معین باشد. ماده 1095 نیز مىگوید: «در نکاح منقطع» عدم ذکر مهر در عقد موجب بطلان است؛ یعنى، اگر صیغه عقد موقت جارى شود؛ ولى نگوید:
«على المهر المعلوم» یا «به مهرى که معین شده»، عقد باطل است و گویا اصلًا عقدى جارى نشده است.
صیغه عقد موقت
اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را به زبان عربى بخوانند، بعد از آنکه مدت و مهر را معلوم و مشخص کردند؛ زن مىگوید: «زوَّجتک نفسى فى المده المعلومه على المهر المعلوم» و بعد مرد بدون فاصله مىگوید:
«قبلتُ»[11]. اگر خود زن و مرد نتوانند صیغه را به عربى [صحیح] بخوانند،
به هر زبانى که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم نیست وکیل بگیرند؛ اما باید لفظى را بگویند که معناى «زَوَّجْتُ» و «قَبِلتُ» را بفهماند. براى مثال زن به مرد بگوید: «خود را زن تو نمودم در مدت معین شده، به مهر معین شده» و مرد بلافاصله بگوید: «قبول کردم».
نکته قابل توجه آنکه اگر در صیغه عقد موقّت، مدت را ذکر نکنند و نگویند:
«فى المده المعلومه» یا «در مدت معین شده»، عقد موقّت تبدیل به عقد دائم مىشود، و بنا بر نظر برخى فقها، عقد باطل مىگردد[12].
ازدواج موقّت، اگر چه براى لذت بردن هم نباشد، صحیح است[13]. در این نوع ازدواج، نفقه و مخارج زن بر عهده مرد نیست؛ مگر آنکه در عقد شرط شده باشد که مرد نفقه زن را بپردازد[14]. زنى که ازدواج موقّت کرده، مىتواند بدون اذن شوهر از خانه بیرون برود؛ ولى اگر به واسطه بیرون رفتن حق شوهر از بین مىرود، بیرون رفتن حرام است[15].
در اثناى مدّت و قبل از پایان، شوهر مىتواند مدت را ببخشد؛ یعنى، با گفتن «مدت را بخشیدم»، به این زناشویى پایان دهد[16].
چند نکته ضرورى: 1. زن در یک زمان، نمىتواند همسر دو مرد باشد، چه یکى دائم و دیگرى موقت باشد.
- زن نمىتواند پس از پایان ازدواج موقت، بلافاصله به عقد دیگرى در آید؛ مگر آنکه عمل نزدیکى صورت نگرفته باشد یا زن «یائسه» باشد[17].
- مدتى که زن نمىتواند شوهر دیگرى اختیار کند، زمان «عده» مىگویند.
«عده ازدواج موقت» به اعتقاد برخى از فقهاء «دو حیض» است؛ یعنى، زن باید صبر کند بعد از پایان مدّت ازدواج، دو بار عادت ماهانه شود و اگر زن با اینکه در سن و سالى است که طبیعتاً باید حیض شود، ولى به عللى حیض نمىشود، عده او 45 روز است.
- در عقد موقت، «نَسَب» (فرزند)، به مرد ملحق مىشود (اگر چه منى را در بیرون ریخته باشد و به اصطلاح عزل نموده باشد)[18]؛ چون به دلایلى احتمال آن هست که طفل، فرزند مرد باشد.
- تربیت، سرپرستى (حضانت) و نفقه فرزند حاصل از ازدواج موقت، مانند فرزند حاصل از ازدواج دائم است و تفاوتى ندارد. در ماده 1199 قانون مدنى آمده است: «نفقه اولاد بر عهده پدر است» و فرقى بین فرزند ازدواج دائم و غیر دائم نگذاشته است.
- زنى که ازدواج موقّت کرده، اگر در عقد شرط کند که شوهر با او نزدیکى نکند، عقد و شرط صحیح است و شوهر فقط مىتوان لذتهاى دیگر از او ببرد؛ ولى اگر زن بعداً به نزدیکى راضى شود، شوهر مىتواند نزدیکى کند[19].
- اگر زن بگوید: مانعى براى ازدواج (مانند شوهر داشتن و در عدّه بودن)
ندارد و داراى شرایط لازم است؛ مرد- در صورتى که احتمال دهد زن در گفته خود صادق است- بدون تحقیق مىتواند گفته او را بپذیرد[20].
- اگر دختر باکره و رشیده[21] باشد، بیشتر فقها براى ازدواج او، اذن ولى را شرط مىدانند.
آثار و فواید ازدواج موقت
- پیشگیرى از زنا
اگر براى مرد یا زن بدون همسر، ازدواج موقّت ممکن باشد، هرگز به سوى عمل نارواى زنا کشیده نمىشود؛ چرا که این عمل، در هر دین و مسلکى و مطابق هر عرف و فرهنگى، گناه و عملى بسیار زشت است و به طور طبیعى انسان رفتارى را که زشت مىداند، مرتکب نمىشود. آرى اگر براى پاسخ گویى به خواستى درونى و نیرومند، راه دیگرى نیابد، به آن چیزى روى مىآورد که خود نیز به زشتى آن آگاه است!!
در حدیثى معروف از امام على علیه السلام و امام صادق علیه السلام آمده است: «اگر خلیفه دوم از ازدواج موقّت نهى نکرده بود، هیچکس زنا نمىکرد؛ مگر شقى»[22].
«شقى» به معناى انسان پست و بدبخت است و مراد از آن در اینجا کسى است که با وجود راه حلال و مشروع، به سراغ راه حرام مىرود!
- حفظ ایمان و بندگى
گناه، اصلىترین مانع بندگى خداوند متعال و یکى از عوامل بازدارنده،
از پذیرش حق و اخلاق نیک است. از رایجترین گناهان در میان قشر جوان، مفاسد ناشى از غریزه جنسى است. هیجانات جنسى دوران تجرّد، او را از یاد خدا باز داشته، از پذیرش نصایح و موعظههاى اخلاقى و بروز آن، در اعمال و رفتارش منع مىکند! ازدواج موقّت این هیجانات را از بین برده یا لااقل از شدّت آن مىکاهد. اینجاست که زمان بازگشت به فطرت خداجویى فرا مىرسد و زمینه پذیرش اخلاق حسنه مهیّا مىگردد.
مرحوم شیخ حرّ عاملى در کتاب نفیس وسائل الشیعه[23] روایات فراوانى را در این مورد نقل مىکند که یکى از سنتهاى اسلامى ازدواج موقت است و رسول خدا صلى الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام نمىپسندیدند که این سنت رها شود.
- دفع فحشا از طریق رفع نیاز مالى متعه شوندگان
یکى از عوامل رو آوردن افراد- به خصوص زنان- به فساد و فحشا فقر و نیاز مالى است.
وقتى زنى همسر خود را از دست مىدهد، در بسیارى از موارد با کار و تلاش، هزینه زندگى خویش را تأمین مىکند. اما چنین نیست که همه این افراد، بتوانند نیازمندىهاى زندگى خود را از راه آبرومندانهاى به دست آورند و بر این ندارى صبر کنند! اینجا است که بعضى از لغزشها و خطاها آغاز مىگردد و شخص گرفتار غرقاب فساد و فحشا مىشود.
حال آیا پسندیدهتر و عاقلانهتر نیست که این گونه افراد، با ازدواج موقّت، علاوه بر رفع نیاز مالى، خود را به آلودگى نکشانند و به پاکدامنى جامعه کمک کنند؟!
- پیشگیرى و درمان انحرافات
«زنا» اگر چه در مذاهب گناه محسوب مىشود، اما در علم سکسولوژى انحراف به حساب نمىآید (!) ولى اعمالى مانند همجنس بازى، استمنا و … انحراف محسوب مىشود (علاوه بر حرمت شرعى). این انحرافات- علاوه بر دارا بودن آثار خطرناک جسمى، جنسى و روانى- از آفات جوامع امروزى به شمار مىآید و عمدهترین دلیل آن، تأخیر در امر ازدواج است. روشن است که در شرایط موجود، تنها راه نجات از این انحرافات و بنبست به وجود آمده، ازدواج موقّت است که مشکلات ازدواج دائم را با خود ندارد.
- پیشگیرى از سوء استفاده جنسى
غریزه جنسى شامل تمام انسانها و افراد- از هر تیره و رنگ و با هر فرهنگ و مرام- مىشود و در همه افراد نوع بشر وجود دارد. استعمارگران و زراندوزان و سودجویان، همواره به فکر سوء استفاده از این نعمت خدادادى بوده و هستند. کشور اسلامى «اندلس»، با همین شیوه سرنگون شد و به کشور مسیحىنشین «اسپانیا» تبدیل گشت! امروز دولتهاى استعمارى، مردم کشورهاى جهان سوم و حتى مردم خود را، در فساد غرق نموده و از غفلت به وجود آمده، حداکثر استفاده را مىبرند! دشمنان کشور ما نیز سالهاست از این حربه براى ضربه زدن به ما سود مىجویند که از آن تحت عنوان «تهاجم فرهنگى» یاد مىکنیم. در این بین افراد سودجوى بسیارى نیز از آب گل آلود ماهى مىگیرند! چه بسیار شرکتهاى بزرگ فیلم، عکس و … که از این طریق نان مىخورند؛ البته به قیمت عفّت و شرافت انسانها!! مراکز فساد و باندهاى فحشا نیز قارچهاى سمى این
بوستان فساد هستند. بدون تردید در جامعهاى که مردم پاى بند به پاکدامنى و فضیلت باشند اگر ازدواج موقّت رواج داشته باشد، هرگز جاى پایى براى مهاجمان فرهنگى و سوداگران عفّت و پاکدامنى باقى نمىماند. در واقع مؤثرترین راه مقابله با «تهاجم فرهنگى»، احیاى ازدواج موقّت است و بدون این سنت، سایر کارها، آب در هاون کوبیدن است.
- پیشگیرى از شدت مجازات
یکى از احکام شدید اسلام، حد «زنا» است. تازیانه، قتل با شمشیر، سنگسار و … از کیفرهاى این عمل نامشروع است. اسلام- به رغم این دستورات- راههاى صحیحى نیز براى ارضاى غریزه جنسى، فراروى بشر قرار داده است.
سنگسار کردن (در مقام تشریع) وقتى امکان دارد که همراه یا مقدم بر آن، شرایط ارضاى صحیح نیز فراهم باشد، پس نمىتوان به جوانى که قادر به ازدواج دائم نیست گفت: ازدواج موقت نکن و آنگاه که مرتکب خطا و لغزش شد، تازیانه بر سر و رویش زد!!
در هر صورت اجراى آن مقدار از حدود الهى هم که خداوند رعایت آن را واجب کرده، با رواج ازدواج موقت قابل پیشگیرى است.
- حفظ احترام و امنیت بانوان و کاهش جنایتها
با وجود تمام محدودیتهاى اجتماعى، باز در گوشه و کنار کشور خود برخوردهاى ناهنجار و ناشایستى، با زنان و دختران صورت مىگیرد.
مزاحمتهاى خیابانى و دهها مورد دیگر، نمونههایى از این گونه رفتارهاى پر خطر است. حتى گاهى برخى از افراد بزهکار، پا را از حد مزاحمت فراتر گذاشته و دست به جنایت و قتل مىزنند. اخبار قتل زنان و دختران- که مدام
بر صفحه جراید به چشم مىخورد و دل را مىآزارد- گواه این مطلب است.
این مزاحمتها و جنایتها، عمدتاً معلول طغیان شهوت و غریزه جنسى است که انسانى را تبدیل به یک مزاحم یا جانى مىکند.
به راستى اگر ازدواج موقت جایز و تخلیه شهوات میسر بود، باز به این گونه اعمال دست مىزدند؟ بنابراین با ازدواج موقّت و در نتیجه آرام گرفتن روح و روان جوانان، احترام و امنیت دختران که امروز مطمع هر چشم ناپاک و جوان سرکشى است، حفظ مىگردد.
- عدم احساس گناه در ازدواج موقّت
برخلاف آنچه مخالفان ازدواج موقّت مىگویند- که این ازدواج تفاوتى با فساد و فحشا ندارد- تفاوتهایى بین این ازدواج و روابط نامشروع وجود دارد. در روابط نامشروع، طرفین احساس گناه و تنفر مىکنند و بعد از هر آلودگى، دچار عذاب وجدان و آشفتگى روحى مىشوند! به خصوص جامعه ما که داراى ساختار مذهبى است. طبق گفته برخى از متخصصان گاهى این گونه افراد، تحت تأثیر «حسّ تنفر» دچار استفراغ مىشوند. اما فرد در ازدواج موقّت نه تنها چنین احساسى ندارد؛ بلکه در صورت آشنایى با احادیث مربوط به ازدواج موقت مىتواند در خود احساس تکامل و ثواب نماید. از جمله در روایتى از امام جعفر صادق علیه السلام آمده است: در شب معراج وقتى که پیامبر صلى الله علیه و آله به آسمان برده شد، جبرئیل علیه السلام به او گفت: اى محمد! خداوند- تبارک و تعالى- مىفرماید: «همانا به طور قطع، من متعهکنندگان از امت تو را بخشیدم»[24].
- امکان اعمال محدودیت در روابط جنسى
در ازدواج دائم یکى از وظایف شرعى زن، پاسخ به درخواست مرد براى ارتباط جنسى کامل است؛ اما در ازدواج موقّت زن با توافق مرد (در هنگام عقد) مىتواند شانه از زیر بار این مسئولیت خالى کند. به عنوان مثال اگر زنى بدون شوهر خواسته باشد با مرد نامحرمى معاشرت و رفت و آمد داشته باشد و در عین حال از سختى پوشش لازم رها باشد؛ مىتواند با اجراى صیغه عقد موقّت- به شرط عدم نزدیکى- محرمیت ایجاد کند[25].
بنا بر گفته بسیارى از نویسندگان، زن و مرد در این ازدواج- حتى بدون توافق طرفین- مىتوانند از انعقاد نطفه جلوگیرى کنند.
- کاهش زاد و ولد فرزندان نامشروع
غرایز انسان به هر طریق ممکن، خود را نشان مىدهد و آثار آنها در اعمال و رفتار او آشکار مىشود. اگر راه صحیح و مشروعى نباشد، از راه نادرست و غیرمشروع، نیازهاى خود را پاسخ مىدهد! غریزه شهوت نیز چنین است. اگر راه صحیحى براى ارضاى آن وجود نداشته باشد، انسان به بیراهه کشیده مىشود و آثار و نتایج شومى را به بار مىآورد که از آن جمله فرزند نامشروع است.
با کمال تأسف در تمام جوامع، این پدیده نامبارک- با شدت یا ضعف- وجود دارد. در حالى که اگر انسان فراروى خود را صحیح و مشروع ببیند به آن روى مىآورد. اگر فردى هم به وجود آید، مشروع و قانونى خواهد بود.
- جلوگیرى از هدر رفتن فرصتها و استعدادهاى جوانان
از بدترین پیامدهاى تأخیر در ازدواج، سرگردانى جوانان است. کسانى که
از نعمت زن و فرزند محروماند و پناهگاه گرمى براى عواطف و احساسات خود ندارند و از سویى به مقتضاى سن و سالشان، آتش شهوت در درونشان زبانه مىکشد و لحظهاى آرامشان نمىگذارد؛ چه بکنند؟ آیا خود را مدام سرگرم مطالعه، تفریح و ورزش کنند؟ باید اعتراف کرد، بیشترین وقت جوانان به بطالت و بیهودگى مىگذرد. عمر گران مایه و دوران طلایى جوانى، امانتى است از خداوند متعال براى تکامل معنوى و سیر به سوى او؛ نه پرسه زدن در خیابانها و پارکها و نشستن بر روى صندلى سینماها و استادیومها! تا کى باید کار مفید جوانان، تماشاى ویترین بوتیکها و پوشیدن جدیدترین مدلها و مدها باشد؟! اگر جوانان ما بتوانند از راه صحیح، آتش غریزه را در درون خود خاموش کنند، دچار بطالت و بیهودگى نمىشوند و استعدادهاى خدادادى ضایع نمىگردد. به نظر مىرسد یکى از راههاى صحیح و عملى آن- با توجه به شرایط فعلى- چیزى جز ازدواج موقت نیست[26].
- انتخاب زمان جدایى از سوى زن و مرد
در ازدواج دائم- به دلیل وجود مصالحى- حق طلاق تنها به دست مرد است و زن هیچ گاه حق ندارد مستقلًا اقدام به طلاق کند. مرد نیز هرگاه تصمیم به طلاق گرفت، باید شرایطى- مانند پاک بودن زن از عادت ماهانه و شاهد گرفتن- را مراعات کند، ولى در ازدواج موقّت زن همچون مرد، مىتواند در هنگام عقد زمان جدایى و به اصطلاح پایان مدت را معلوم کند. علاوه بر این از آنجا که جدایى در ازدواج موقّت، با توافق قبلى صورت مىگیرد، همراه با ناراحتى و کشمکش نیست (بر خلاف جدایى در ازدواج دائم).
- عدم نیاز به مسکن دائمى
از عمدهترین مشکلات ازدواج، تهیه مسکن است تا جایى که یکى از علل اصلى تأخیر جوانان در ازدواج، نداشتن مسکن است. در ازدواج موقت احتیاج به مسکن- آن گونه که در ازدواج دائم لازم است- نمىباشد. در ازدواج موقّت- که معمولًا کوتاه مدت صورت مىگیرد و زوجین فقط ساعات خاصى از شبانه روز را در کنار هم هستند- زن و مرد مىتوانند این ساعات را در هتل یا هر جاى مناسب دیگرى سپرى کنند.
- عدم نیاز به درآمد کلان
در ازدواج موقّت، نیازى به شغل دائمى و درآمد مکفى- که از عمدهترین مشکلات ازدواج جوانان است- نیست. مرد همان اندازه که بتواند مهریه زن را بپردازد، کافى است و لازم نیست حتماً درآمدى در حد اداره یک خانواده داشته باشد.
- حصول آرامش روانى
هر هیجان جنسى که بدون پاسخ بماند، یک شوک روحى است و ایجاد عقده روانى مىکند. ناآرامى حاصل از غریزه جنسى، چنان عمیق است که حتّى یک روانشناس ماهر مىتواند از نحوه نشستن یک شخص با توجّه به ناآرامى جسمىِ او پى به ناآرامى جنسى وى و به عبارت دیگر پى به «مجرد بودن» او ببرد! و یا به عنوان مثال مواردى داریم که یک دانشجو، در صورت عدم ارضاى خود، نمىتواند درس بخواند![27] با رواج ازدواج موقت در جامعه، جوانان آرام گرفته، مجبور نیستند با سرکوب کردن نیازهاى جنسى خود، شکنجه شوند.
در نتیجه آرامش روانى و نتایج آن، از مهمترین فواید ازدواج موقّت است.
دلایل منتقدان ازدواج موقّت
- عدهاى این نوع ازدواج را راهى براى سوء استفاده دانستهاند. این عده همیشه پیرمرد پولدارى را تصور مىکنند که براى خوشگذرانى، دخترى را صیغه مىکند و بعد از ارضاى شهواتش، او را رها مىسازد، یا مرد زندارى که با بىاعتنا به خانوادهاش، هر روز به دنبال یک زیبارویى است که بتواند او را اسیر کند و کام گیرد و …!!
در جواب این اشکال گفتنى است که همه آزادىهاى قانونى و تأسیسهاى حقوقى، مىتوانند مورد سوء استفاده قرار گیرند. براى مثال حق رانندگى- که یک حق مشروع و پسندیدهاى است- از سوى عدهاى، به بدترین شکل مورد استفاده قرار مىگیرد و حتى منجر به وارد آمدن خسارت جانى و مالى به دیگران مىشود! آیا مىتوان گفت: حق رانندگى نکوهیده و پلید است!؟ در حالى که چنین نیست. پس اگر عدهاى از این نهاد حقوقى بهرهبردارى نادرست کنند، این امر خدشهاى به اصل آن وارد نمىکند؛ بلکه ایراد به خود این افراد یا گریزگاههاى قانونى و … وارد است.
- عدهاى دیگر با تشبیه ازدواج موقّت به کرایه و اجاره، سعى دارند وا نمود کنند زنى که صیغه مىشود، در واقع به اجاره زوج خویش درمىآید و این را خلاف شأن زن و سوء استفاده از او مىدانند.
در پاسخ گفتنى است آنچه خلاف شأن زن است، این است که زن همچون کالایى- بدون هیچ حق و حقوقى و بدون هیچ ضابطهاى- مورد بهرهبردارى جنسى قرار گیرد؛ یعنى، دقیقاً آنچه که در دنیاى غرب اتفاق مىافتد و یا آنچه که در نزد افراد لاابالى و بىبند و بار در مشرق زمین مىگذرد! حال آیا این چنین
مورد سوء استفاده قرار گرفتن، خلاف شأن زن است یا اینکه او به طور قانونى و مشروع با حفظ حقوقش، ازدواج موقّت کند؟
به فرض که این عقد در مواردى، شبیه عقد اجاره باشد، آیا این دلیل مىشود که این دو عقد یکى باشند؟ در حالى که مىدانیم این دو عقد، در بعضى از اوصاف با یکدیگر تفاوت دارند.
نکته دیگر اینکه مخالفان گمان مىکنند در ازدواج موقّت فقط مرد است که بهره مىبرد و زن در اینجا هیچ بهرهاى نمىبرد؛ در حالى که این بهرهمندى مربوط به دو طرف است و همانطور که زن در مقابل مرد تکالیفى دارد، داراى حقوقى نیز است.
- عدهاى دیگر متعه و نکاح منقطع را سدّى در جهت تشکیل خانواده مىدانند؛ چرا که افراد اگر براى ارضاى نیازهایشان، به سهولت دسترسى به دیگرى داشته باشند، انگیزهشان براى تشکیل دائمى خانواده کم مىشود[28].
در پاسخ باید گفت؛ آنچه منظور نظر این نوشتار است، تشویق و ترغیب به ازدواج دائم است و ازدواج موقت به عنوان یک راه فرعى و اضطرارى تأکید شده است. به طورى که اگر بنا بر شرایطى مرد یا زن نیاز به ارضاى جنسى داشت و از راه ازدواج دائم ممکن نبود، از طریق ازدواج موقت و به طور مشروع اقدام کند و از آلودگىها و زیانهاى بىبند و بارى و گناه به دور بماند.
_______________________________________________________________________
پی نوشت ها
[1] فروع کافى، ج 5، ص 494.
[2] وسائل الشیعه، ج 15، ص 10 و ج 14، ص 78.
[3] وسائل الشیعه، ج 15، ص 11.
[4] طبقات ابن سعد، ج 4، ص 71( جنگ اجنادین در سرزمین شام).
[5] حج( 22)، آیه 40.
[6] نساء( 4)، آیه 27.
[7] بحارالانوار، ج 53، ص 158، ح 2.
[8] بحارالانوار، ج 53، ص 92، ح 101، باب 29.
[9] از آن جمله: بحارالانوار، ج 103، ص 306.
[10] توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله.
[11] همان.
[12] شرح اللمعه، ج 2.
[13] توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله.
[14] قانون مدنى.
[15] توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله.
[16] توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله.
[17] شرح اللمعه، ج 2.
[18] شرح اللمعه، ج 2، ص 105.
[19] توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله، مسئله 2423.
[20] آیهاللَّه فاضل لنکرانى، استفتاء.
[21] یعنى قدرت تشخیص مصلحت خود را داشته باشد.
[22] وسائل الشیعه، ج 21، باب 1، ص 11.
[23] در کتاب النکاح، باب 12 از ابواب المتعه.
[24] وسائل الشیعه، ج 21، باب 2، ص 13.
[25] در عرف عوامانه، به آن« صیغه محرمیت» گفته مىشود!!
[26] منظور براى دوران مابین بلوغ و ازدواج دائم است.
[27] روزنامه کیهان، 7 مهر 1370، ص 7.
[28] اسماعیل هادى، دورنماى حقوقى ازدواج موقت، ص 75- 90.