راهکار اسلام برای جلوگیری از شهوت چیست؟

در هر محفل دینى که شرکت مى‏ کنیم یا از هر عالم دینى که مى‏پرسیم ویا در کتاب‏ها و مقالات مذهبى مى‏خوانیم؛ ارتباط بین دختر و پسر بسیارخطرناک و حرام مى‏دانند و ما را از آن برحذر مى‏دارند.

اینک سؤال من به عنوان یک دانشجوى جوان این است که ما چه کنیم؟ از یک طرف جوانى و اوج غرایز جنسى و از سوى دیگر نامناسب بودن فضاى اخلاقى و فرهنگى جامعه که این غرایز را شعله‏ ورتر مى‏کند و …؟ عرضه و تقاضا که از نظر دینى نامشروع است؟

ازدواج رسمى به لحاظ مشکلات اقتصادى، تحصیلى، شغلى و … تقریباً در وضعیت و سن کنونى ناممکن است؟ پس ما چه کنیم؟ آیا باید با سرکوب غرایز، رهبانیت پیشه کنیم و یا آنکه تسلیم شرایط شویم و گناه آن را تقصیر مسئولان و پدر و مادران و بزرگ‏ترها بیندازیم. خلاصه اینکه من جوان دانشجو، در این بحبوحه غرایز جنسى چه کنم؟ ما معتقدیم که اسلام، دینى کامل، پویا، جامع و پاسخ‏گوى همه زمان‏ها است، آیا در این دین براى ما هم تدبیرى اندیشیده است؟ آیا راه مشروعى براى ما که هم آلوده به گناه نشویم و هم از فشارهاى غرایز جنسى رهایى یابیم وجود دارد؟

همان طور که اشاره کردید، دین اسلام کامل، پویا و جامع است و به همین دلیل باید براى همه شرایط و در هر عصر و مکانى پاسخ‏گو باشد. از ویژگى‏هاى شریعت اسلامى و نظام حقوقى برخاسته از آن، آرمان خواهى، کمال گرایى‏

و در عین حال واقع گرایى است. به همین جهت دستورالعمل‏ها و احکام آن، براى قشر خاصى نیست. هم براى انسان‏هاى آرمان‏گرا نسخه عمل دارد و هم براى انسان‏هایى که در سطح ضعیف اخلاق و تقوا قرار دارند، اسلام همه را در قله ندیده است تا کسانى که در دامنه مانده‏اند، از این سفره مبارک آسمانى و شریعت الهى وامانده باشند. و دقیقاً به همین دلیل تأکید مى‏کنیم، چون از آنجایى که نسخه‏ها متعدد است، افراد باید مواظب باشند مطابق بیمارى یا آسیب جسمى و روحى خود، و نیز با آینده نگرى، تصمیم شایسته بگیرند. نمى‏توان در اوهام زندگى کرد، و از واقعیات گریخت؟! انسان عاقل و مصمم، درست تصمیم مى‏گیرد و زندگى خود را تسلیم حوادث نمى‏کند؛ بلکه طبق صلاح دین و دنیاى خود، آن را مى‏سازد. اراده انسان را در ساختن زندگى و شخصیت خود، نباید به هیچ وجه نادیده گرفت؛ و باید دانست بهشت را به بهاء مى‏دهند، نه به بهانه.

اگر کسى بخواهد بهشت زندگى خود را بسازد و آینده سعادتمندى داشته باشد، باید اراده کند و بر این تصمیم و عزم خود، جدى و صبور باشد. کسى که بخواهد همیشه بر اساس هوا و هوس خود زندگى کند، نمى‏تواند در میدان مبارزه زندگى، پیروز به در آید. ما مى‏توانیم، اگر بخواهیم.

پس در قدم اول، کسى، جز خودمان مسئول زندگى ما نیست. نمى‏خواهیم مسئولیت دیگران- اعم از مسئولان و پدر و مادر و جامعه را نادیده بگیریم- اما اصرار مى‏ورزیم که انداختن مسئولیت بر دوش دیگران مشکلى را حل نمى‏کند.

اما راه چاره‏

یکم. باید بیاموزیم که، هر چه مى‏خواهیم، نمى‏توانیم در این دنیاى مادى- که آمیخته با محدودیت است- به دست آوریم! پس «عفت‏ورزى» هنرى است که براى همه پسندیده و براى جوانان ما شایسته و بایسته‏تر است.

دوم. اسلام به عنوان دینى واقع‏گرا و آرمان‏خواه، شریعت اعتدال‏گرا نیز هست؛ لذا نه رهبانیت را تجویز مى‏کند و نه کمونیسم جنسى را؛ بلکه اساسى‏ترین راه حل را ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده مى‏داند که در تعالیم دینى، ازدواج محبوب‏ترین بنیاد الهى دانسته شده است: «قال رسول‏اللَّه صلى الله علیه و آله: لَمْ یُرسِلَنى اللَّهُ تَعالى بِالرهبانیهِ ولکن بَعَثنى بالحَنَفیهِ السهلهِ السمحه … فَمَن احبّ فطرتى فَلْیَتَسَنَّن بسنتى و مِن سنتى النکاح»[1]؛ «خداوند متعال مرا به رهبانیت نفرستاد، بلکه بر اساس دین یکتاپرستى که آسان‏گیر و با گذشت و بزرگوارى است برانگیخت … پس هر کس که فطرت و آئین ما را دوست دارد باید بر سنت من الگوگیرى کند و از جمله سنت و آئین من ازدواج است».

سوم. اگر ازدواج دائم ممکن نشد و بلوغ جنسى به بحران مى‏انجامید، راه حل اضطرارى به عنوان ازدواج موقت را مقرر نموده است.

مشکل آنجاست که ما در هر سه مرحله، دچار معضل شده‏ایم؛ زیرا فضاى فرهنگى و اخلاقى جامعه، به دلایل مختلف- از جمله جوان بودن جامعه، گسترش بى‏حد و مرز آزادى‏ها، تهاجم فرهنگى، غفلت مسئولان از جوانان و مشکلات آنان و خلاصه ناامن بودن و تا حدى رواج ابتذال- عفاف و پاکدامنى را به امتحانى سخت مبدل ساخته است. و متأسفانه تکنولوژى مدرن- اعم از اینترنت، ماهواره، موبایل و رسانه‏ها- نیز ابزارى شیطانى شده‏اند که به بلوغ زودرس دامن مى‏زنند.

از سوى دیگر ازدواج- که در تعالیم قرآنى و نبوى با آسان‏ترین شیوه‏ها و به دور از تشریفات صورت مى‏گرفت و یک پیمان مقدس بین زن و شوهر بود- متأسفانه با تشریفات فراوان و چشم و هم‏چشمى، به صورت‏

یک قرارداد و متأسفانه خیابانى و به دور از آگاهى و آینده‏نگرى صورت مى‏گیرد و به همین دلیل بسیارى از آنها به جدایى و طلاق مى‏انجامد.

چه قدر از جوانانى که به خاطر مهریه زیاد دختران، نمى‏توانند ازدواج کنند و یا حتى قدمى پیش نهند، چون وضعیت پسران جوانى را ملاحظه مى‏کنند که به دلیل مهریه سنگین، (به تعداد تاریخ تولد دختران) قبل از تشکیل خانواده و سامان‏یابى عاطفى و جنسى، جز احساس مسئولیت سنگین و پرداخت هزینه‏هاى تشریفاتى فراوان، بهره‏اى از ازدواج نبرده‏اند! پسران و دختران زیادى هستند که گرفتار ذهنیات و اوهام چشم و هم‏چشمى دوستان و خویشاوندان، در مسئله جهیزیه، وا مانده‏اند! این در حالى است که رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: «افضلُ نساءِ امَّتى … اقلَّهن مَهراً»[2]؛ «بهترین زنان امت من، آنان هستند که … مهریه آنان اندک است».

برخى جوانان نیز دچار توهّمات شده‏اند و زندگى تجملاتى و آماده از هر جهت را در همان شروع زندگى خواهانند و چون فعلًا موجود نیست، از ازدواج هم خوددارى مى‏کنند، در حالى که غرایز جوانى، این توهّمات سرش نمى‏شود و اگر از راه مشروع نشد، از راه دیگر … عفاف هم یک بحث آرمانى است که در اوج شهوت براى همگان میسور نیست. پس چه مصیبتى در انتظار جوانان است تا آنان را به هلاکت معنوى یا مادى اندازد؟!

نباید توقع داشته باشیم در همان اوان زندگى همه چیز را داشته باشیم.

آیا نمى‏توان چند سال اول را در کنار پدر یا مادر بسر برد؟ هر چند این امر سخت است، ولى با اندکى تحمل و مدارا امکان‏پذیر است. اگر ازدواج‏

نکردیم و به گناه افتادیم و مستحق آتش قهر خدا شدیم، باید بدانیم گرفتار آتش عذابى خواهیم بود که بسیار سخت‏تر و تحمل آن بسیار ناگوارتر است! و این چه بدبختى بزرگى است؟!

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله:

«مِن بَرکهِ المَرأهِ خِفّهُ مؤنتها و مِن شُومها شِدّهُ مؤنتها»[3]

؛ «یکى از نشانه‏هاى برکت زن، سبک بودن هزینه زندگى او است و از نشانه‏هاى بد قدمى زن، آن است که هزینه زندگى او یا هزینه ازدواجش، سنگین باشد».

آیا این همه تشویق‏ها و تأکیدهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در ازدواج آسان و بدون تشریفات نباید مورد توجه قرار بگیرد؟! در دوران صدر اسلام گاهى تعلیم چند آیه قرآن به عنوان مهریه پذیرفته مى‏شد و زندگى همراه با خوشى و ایمان شروع مى‏شد. جامعه ما به خود آید و در پرتو این فرهنگ نورانى، معضلات خود را حل کند.

در فرهنگ اسلامى، آن قدر حفظ عفاف و دورى از گناه و بهره‏مندى از لطف الهى، مهم است که مسلمانان همه سنت‏هاى غلط و همه توهمات را به کنار گذاشته و حتى در جبهه جنگ ازدواج مى‏کردند؛ چنان که در منطقه جنگى یکى از رزمندگان اسلام به نام خالدبن سعید ازدواج کرد.[4]

چه خوش سروده است شاعر که:

به دخترها دارم نصیحت

که مى ‏باشد پیغمبر را وصیت

که از داماد، سیم و زر نخواهید

به غیر از پاکى گوهر نخواهید

بپرس از او که از ایمان چه دارى؟

نه از سیم و زر و بستان چه دارى؟

اگر داماد با تقوا و دین است

مخور غم زان که دلسوز و امین است

مشکلات ازدواج، حل خواهد شد، اگر قرار باشد به دلیل مشکل پسندى، کمبودهاى مادى، آزادى از قید و بند خانواده! عذر ادامه تحصیل، تعصب‏هاى غلط مانند وجود خواهر یا برادر بزرگ‏تر و … به گناه بیفتیم و دامن خود را آلوده کنیم و از سعادت دنیا و آخرت محروم بمانیم، کدام منطق و عقلانیت این بهانه را مى‏پذیرد شایسته نیست با این عذرهاى واهى و بهانه‏هاى نادرست نشاط و جوانى و پاکدامنى و عفاف خود را مخدوش کنیم. بسیارى از این مشکلات مصنوعى است و برخى از آن‏ها واقعى است؛ اما به دلیل اهمیت حفظ عفاف و نشاط در سایه ازدواج، باید بر آنها فایق آییم.

البته دولت اسلامى موظف است فضیلت محور باشد و بر اساس آیات مختلف قرآن و احادیث نبوى و اهل بیت عصمت و طهارت، براى ایجاد محیط پاک و رشد فضایل اخلاقى و معنویات تلاش کند. چنین دولتى باید در جهت ازدواج جوانان گام‏هاى اساسى بر دارد و معضلات آنان در مسئله مسکن، اشتغال و … را در حد امکان برطرف سازد؛ مگر نه آن است که‏ قرآن کریم‏ مى‏فرماید: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِى الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ»[5]؟! پس مؤمنان و جامعه ایمانى هرگاه اقتدار یابند باید در جهت برپادارى نماز و معنویات و تحقق عدالت اجتماعى که زکات نماد مهم آن است و امر به معروف و نهى از منکر تلاش کنند. مگر جز آن است که پیش شرط و مقدمه برپادارى نماز و معنویات و نیز امر به معروف و نهى از منکر، بسترسازى براى محیط پاک و عفاف‏ورزى جوانان و کل جامعه است؟!

اما اگر به هر دلیل آن اراده شایسته براى تحمل غریزه جنسى و عفاف را نداشتیم، و اگر به هر عذر و بهانه ‏اى، تسلیم اوهام ذهنى خود شدیم و یا مشکلات به حدى بود که توان ازدواج دائم از ما سلب شد، دو راه دیگر باقى مى‏ماند: 1. ازدواج موقت (متعه یا صیغه)؛ 2. فحشاء و فساد و بازار آزاد جنسى و رفاقت و روابط نامشروع.

در اینجا باید پرسید: عقل چه مى‏گوید؟ شرع کدام را تجویز مى‏کند؟ جامعه و فرهنگ ما کدام را مى‏پسندد؟

دستور عقل و شرع در این زمینه مشخص بوده و «ازدواج موقت»- به عنوان یک راه فرعى و اضطرارى است؛ نه جاده باز و بدون خطر و براى مردان متأهل که بخواهند عیاشى کنند و با سوء استفاده از این قانون، کانون گرم خانواده خود را در معرض فروپاشى قرار دهند. سوگمندانه باید گفت: به دلایل مختلف- از جمله سوء استفاده مردان یا زنان از این قانون و نیز تبلیغات دشمنان و فهم نادرست و غیرمنطبق با واقعیات نسبت به ازدواج موقت، فرهنگ عمومى جامعه ما از آن استقبال نمى‏کند؛ بلکه حتى آن را بدتر از رفاقت و روابط نامشروع مى‏داند!!- اگر به پدر و مادرى بگویند که جوان شما چنین است، چه بسا مى‏گویند: جوان است و … اما اگر بشنوند دختر یا پسر آنان براى پاک ماندن، در صدد ازدواج موقت هستند، داد و فریاد مى‏کنند و …؟!

مگر امام على علیه السلام نفرمود: اگر خلیفه دوم، به ناروا قانون ازدواج موقت را- که خدا و پیامبرش تجویز کردند- برنمى‏داشت و تحریم نمى‏کرد، جز انسان‏هاى شرور و بى‏ریشه و بدبخت و تباهکار، کسى آلوده دامن نمى‏شد؟

آیا آن حضرت انسان و روحیات و غرایز او را نمى‏شناخت و مصلحت او را نمى‏دانست؟ متأسفانه فرهنگ جامعه ما آن چنان که باید علوى نیست.

آن همه روایات و نص صریح‏ قرآن‏[6] در مورد ازدواج موقت و فضیلت‏ها و ثواب‏هاى آن، براى این نیست که ازدواج موقت جایگزین ازدواج دائم و یا هم ردیف و در کنار او باشد؛ بلکه اگر ناچار شدیم و فرصت و یا شرایط ازدواج دائم به هر دلیلى براى ما میسر نبود، خودمان را آلوده نکنیم.

شرع مقدس راه دیگرى براى حفظ عفاف ما اندیشیده و آن ازدواج موقت است. وظیفه مراجع، دانشمندان و همه متدینان است که ازدواج موقت را به شکل صحیح آن ترویج کنند. اما همواره باید بدانیم که، این راه اضطرارى، فرعى و در شرایط خاص است.

دانستن این نکته ضرورى است که بسیارى از مراجع تقلید، اگرچه فتواى آشکار بر لزوم اجازه پدر ندارند اما به نظر آنان بنا بر احتیاط وجوبى، اجازه پدر براى عقد دائم و موقت لازم است. این به جهت سوء استفاده‏هاى بسیارى است که در روابط پسر و دختر دیده شده و رعایت چنین احتیاطهایى در بسیارى از موارد شایسته و بایسته است. به عنوان نمونه براى حفظ و گسترش بهداشت جامعه، اگر حدود چهار در ده‏هزار، احتمال بروز بیمارى خاص وجود داشته باشد، همگى افراد واکسینه مى‏شوند؛ در حالى که آمار ناهنجارى‏ها در روابط پسر و دختر، بسیار بالاتر است. حتى در مواردى که احتمال سوء استفاده نیز وجود دارد، مسئولان تدابیر لازمى را پیش بینى مى‏کنند.

به طور مثال قرص کدئین‏دار براى بیماران و به طور آزاد و بدون نسخه پزشک در داروخانه عرضه مى‏شد، و کسى ممانعتى نمى‏کرد؛ اما وقتى دیدند

عده‏ اى بى‏ تعهد و مسئولیت براى مصرف اعتیاد خود به داروخانه‏ها مراجعه کردند و در واقع نه بیماران نیازمند، بلکه معتادان ولگرد از این قرص استفاده مى‏کنند، شرایط عرضه و تقاضا سخت شد و شبیه این مسئله در ازدواج موقت نیز رخ داده است.

بررسى آثار ازدواج موقت‏

از اصول مسلم مذهب تشیع، مشروعیت «ازدواج موقّت» است تا جایى که در زمان ائمه اطهار علیهم السلام گاه براى معرّفى تشیع یک شخص مى‏گفتند: «او رأى به مشروعیت متعه (ازدواج موقّت) مى‏دهد»[7].

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «کسى که متعه را حلال نشمرد، از [شیعیان‏] ما نیست»[8]. آن حضرت زمانى که سخن از ازدواج موقت به میان مى‏آمد، بارها به مخاطب خویش مى‏فرمود: «من دوست دارم سنت رسول خدا صلى الله علیه و آله را احیا کنى»[9].

احیاى سنت، به معناى رواج آن در جامعه است. رواج ازدواج موقت، فواید فراوانى به دنبال دارد که مطلوب و مورد نظر شارع مقدس است.

این آثار و برکات به قدرى فراوان است که احیاى آن را ضرورى مى‏شمارد.

در جوامع فعلى ازدواج به صورت یک معضل براى جامعه در آمده است.

مشکلاتى مانند اشتغال و ادامه تحصیل، تا سال‏هاى متمادى ازدواج را براى یک جوان غیر عملى نموده است. این در حالى است که فیزیولوژى طبیعى‏

بدن انسان، تغییرى نیافته است و او همچنان در سال‏هاى آغازین نوجوانى به بلوغ جنسى مى‏رسد. در جامعه ما فاصله بین بلوغ جنسى تا فراهم شدن موقعیت اجتماعى نزدیک به سیزده سال است. آیا مى‏توان به این غریزه گفت:

«به علت نبودن شرایط لازم، از خواسته‏هاى طبیعى خود دست بردار»؟

اندیش ورزانى چون شهید مطهرى، بهشتى، باهنر و متفکّر غربى برتر اندراسل، در همین رابطه تأکید کرده‏اند: رهبانیت و پارسایى مطلق و نادیده گرفتن این غریزه- با آن امواج نیرومند و توفنده- غالباً امکان‏پذیر نیست. عقل و شرع نیز، غرق شدن در ورطه کمونیسم جنسى و بى‏بند و بارى را نمى‏پذیرند. حال چه باید کرد؟ با اندکى تأمل روشن مى‏شود که تنها راه ممکن و عملى، «ازدواج موقّت» است؛ حتى برخى از روشنفکران غربى- مانند: قاضى لینذرى و برتراندراسل- نیز به این نتیجه رسیده‏اند. چرا که راه معقول دیگرى وجود ندارد. پیشنهادهایى مانند رفع مشکل اشتغال و مسکن اگرچه اساسى است؛ اما پا از مقوله «حرف» فراتر نمى‏گذارد و مى‏رود تا زمان عملى شدن آن، راهى جز ازدواج موقت نیست.

نکته قابل توجه اینکه: مخاطب اصلى و عمده ازدواج موقّت، «پسران مجرد» و «زنان همسر از دست داده» مى‏باشند- نه «دختران مجرد نونهال و مردان متأهل»- و به عبارت روشن‏تر کسانى که «نیاز» به این نوع ارضاى جنسى دارند و خطرى آنان را تهدید نمى‏کند.

در این جا به صورت مختصر بخشى از احکام شرعى و قوانین حقوقى ازدواج موقت بیان مى‏شود.

عقد ازدواج- که به واسطه آن زن و مرد بر یکدیگر حلال مى‏شوند- دو قسم است: دائم و غیر دائم.

«عقد دائم» آن است که مدت زناشویى در آن معیّن نشود (و پایان آن طلاق، فسخ یا فوت باشد) «عقد غیر دائم» آن است که مدت زناشویى در آن معیّن شود، براى مثال مرد، زن را به مدت یک ساعت یا یک روز یا یک ماه یا بیشتر عقد کند، زنى که به این قسم عقد شود، «متعه» مى‏نامند.

در ماده 1075 قانون مدنى آمده است: «نکاح وقتى منقطع است که براى مدت معیّنى، واقع شده باشد».

در زناشویى- چه دائم و چه غیر دائم- باید صیغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست و صیغه عقد را یا خود زن و مرد مى‏خوانند، یا دیگرى را وکیل مى‏کنند که از طرف آنان بخواند[10].

در ماده 1076 قانون مدنى آمده است: مدت نکاح منقطع، باید کاملًا معین باشد. ماده 1095 نیز مى‏گوید: «در نکاح منقطع» عدم ذکر مهر در عقد موجب بطلان است؛ یعنى، اگر صیغه عقد موقت جارى شود؛ ولى نگوید:

«على المهر المعلوم» یا «به مهرى که معین شده»، عقد باطل است و گویا اصلًا عقدى جارى نشده است.

صیغه عقد موقت‏

اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را به زبان عربى بخوانند، بعد از آنکه مدت و مهر را معلوم و مشخص کردند؛ زن مى‏گوید: «زوَّجتک نفسى فى المده المعلومه على المهر المعلوم» و بعد مرد بدون فاصله مى‏گوید:

«قبلتُ»[11]. اگر خود زن و مرد نتوانند صیغه را به عربى [صحیح‏] بخوانند،

به هر زبانى که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم نیست وکیل بگیرند؛ اما باید لفظى را بگویند که معناى‏ «زَوَّجْتُ» و «قَبِلتُ» را بفهماند. براى مثال زن به مرد بگوید: «خود را زن تو نمودم در مدت معین شده، به مهر معین شده» و مرد بلافاصله بگوید: «قبول کردم».

نکته قابل توجه آنکه اگر در صیغه عقد موقّت، مدت را ذکر نکنند و نگویند:

«فى المده المعلومه» یا «در مدت معین شده»، عقد موقّت تبدیل به عقد دائم مى‏شود، و بنا بر نظر برخى فقها، عقد باطل مى‏گردد[12].

ازدواج موقّت، اگر چه براى لذت بردن هم نباشد، صحیح است‏[13]. در این نوع ازدواج، نفقه و مخارج زن بر عهده مرد نیست؛ مگر آنکه در عقد شرط شده باشد که مرد نفقه زن را بپردازد[14]. زنى که ازدواج موقّت کرده، مى‏تواند بدون اذن شوهر از خانه بیرون برود؛ ولى اگر به واسطه بیرون رفتن حق شوهر از بین مى‏رود، بیرون رفتن حرام است‏[15].

در اثناى مدّت و قبل از پایان، شوهر مى‏تواند مدت را ببخشد؛ یعنى، با گفتن «مدت را بخشیدم»، به این زناشویى پایان دهد[16].

چند نکته ضرورى: 1. زن در یک زمان، نمى‏تواند همسر دو مرد باشد، چه یکى دائم و دیگرى موقت باشد.

 

  1. زن نمى‏تواند پس از پایان ازدواج موقت، بلافاصله به عقد دیگرى در آید؛ مگر آنکه عمل نزدیکى صورت نگرفته باشد یا زن «یائسه» باشد[17].
  2. مدتى که زن نمى‏تواند شوهر دیگرى اختیار کند، زمان «عده» مى‏گویند.

«عده ازدواج موقت» به اعتقاد برخى از فقهاء «دو حیض» است؛ یعنى، زن باید صبر کند بعد از پایان مدّت ازدواج، دو بار عادت ماهانه شود و اگر زن با اینکه در سن و سالى است که طبیعتاً باید حیض شود، ولى به عللى حیض نمى‏شود، عده او 45 روز است.

  1. در عقد موقت، «نَسَب» (فرزند)، به مرد ملحق مى‏شود (اگر چه منى را در بیرون ریخته باشد و به اصطلاح عزل نموده باشد)[18]؛ چون به دلایلى احتمال آن هست که طفل، فرزند مرد باشد.
  2. تربیت، سرپرستى (حضانت) و نفقه فرزند حاصل از ازدواج موقت، مانند فرزند حاصل از ازدواج دائم است و تفاوتى ندارد. در ماده 1199 قانون مدنى آمده است: «نفقه اولاد بر عهده پدر است» و فرقى بین فرزند ازدواج دائم و غیر دائم نگذاشته است.
  3. زنى که ازدواج موقّت کرده، اگر در عقد شرط کند که شوهر با او نزدیکى نکند، عقد و شرط صحیح است و شوهر فقط مى‏توان لذت‏هاى دیگر از او ببرد؛ ولى اگر زن بعداً به نزدیکى راضى شود، شوهر مى‏تواند نزدیکى کند[19].
  4. اگر زن بگوید: مانعى براى ازدواج (مانند شوهر داشتن و در عدّه بودن)

ندارد و داراى شرایط لازم است؛ مرد- در صورتى که احتمال دهد زن در گفته خود صادق است- بدون تحقیق مى‏تواند گفته او را بپذیرد[20].

  1. اگر دختر باکره و رشیده‏[21] باشد، بیشتر فقها براى ازدواج او، اذن ولى را شرط مى‏دانند.

آثار و فواید ازدواج موقت‏

  1. پیشگیرى از زنا

اگر براى مرد یا زن بدون همسر، ازدواج موقّت ممکن باشد، هرگز به سوى عمل نارواى زنا کشیده نمى‏شود؛ چرا که این عمل، در هر دین و مسلکى و مطابق هر عرف و فرهنگى، گناه و عملى بسیار زشت است و به طور طبیعى انسان رفتارى را که زشت مى‏داند، مرتکب نمى‏شود. آرى اگر براى پاسخ گویى به خواستى درونى و نیرومند، راه دیگرى نیابد، به آن چیزى روى مى‏آورد که خود نیز به زشتى آن آگاه است!!

در حدیثى معروف از امام على علیه السلام و امام صادق علیه السلام آمده است: «اگر خلیفه دوم از ازدواج موقّت نهى نکرده بود، هیچ‏کس زنا نمى‏کرد؛ مگر شقى»[22].

«شقى» به معناى انسان پست و بدبخت است و مراد از آن در اینجا کسى است که با وجود راه حلال و مشروع، به سراغ راه حرام مى‏رود!

  1. حفظ ایمان و بندگى‏

گناه، اصلى‏ترین مانع بندگى خداوند متعال و یکى از عوامل بازدارنده،

از پذیرش حق و اخلاق نیک است. از رایج‏ترین گناهان در میان قشر جوان، مفاسد ناشى از غریزه جنسى است. هیجانات جنسى دوران تجرّد، او را از یاد خدا باز داشته، از پذیرش نصایح و موعظه‏هاى اخلاقى و بروز آن، در اعمال و رفتارش منع مى‏کند! ازدواج موقّت این هیجانات را از بین برده یا لااقل از شدّت آن مى‏کاهد. اینجاست که زمان بازگشت به فطرت خداجویى فرا مى‏رسد و زمینه پذیرش اخلاق حسنه مهیّا مى‏گردد.

مرحوم شیخ حرّ عاملى در کتاب نفیس‏ وسائل الشیعه‏[23] روایات فراوانى را در این مورد نقل مى‏کند که یکى از سنت‏هاى اسلامى ازدواج موقت است و رسول خدا صلى الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام نمى‏پسندیدند که این سنت رها شود.

  1. دفع فحشا از طریق رفع نیاز مالى متعه شوندگان‏

یکى از عوامل رو آوردن افراد- به خصوص زنان- به فساد و فحشا فقر و نیاز مالى است.

وقتى زنى همسر خود را از دست مى‏دهد، در بسیارى از موارد با کار و تلاش، هزینه زندگى خویش را تأمین مى‏کند. اما چنین نیست که همه این افراد، بتوانند نیازمندى‏هاى زندگى خود را از راه آبرومندانه‏اى به دست آورند و بر این ندارى صبر کنند! اینجا است که بعضى از لغزش‏ها و خطاها آغاز مى‏گردد و شخص گرفتار غرقاب فساد و فحشا مى‏شود.

حال آیا پسندیده‏تر و عاقلانه‏تر نیست که این گونه افراد، با ازدواج موقّت، علاوه بر رفع نیاز مالى، خود را به آلودگى نکشانند و به پاکدامنى جامعه کمک کنند؟!

  1. پیشگیرى و درمان انحرافات‏

«زنا» اگر چه در مذاهب گناه محسوب مى‏شود، اما در علم سکسولوژى انحراف به حساب نمى‏آید (!) ولى اعمالى مانند همجنس بازى، استمنا و … انحراف محسوب مى‏شود (علاوه بر حرمت شرعى). این انحرافات- علاوه بر دارا بودن آثار خطرناک جسمى، جنسى و روانى- از آفات جوامع امروزى به شمار مى‏آید و عمده‏ترین دلیل آن، تأخیر در امر ازدواج است. روشن است که در شرایط موجود، تنها راه نجات از این انحرافات و بن‏بست به وجود آمده، ازدواج موقّت است که مشکلات ازدواج دائم را با خود ندارد.

  1. پیشگیرى از سوء استفاده جنسى‏

غریزه جنسى شامل تمام انسان‏ها و افراد- از هر تیره و رنگ و با هر فرهنگ و مرام- مى‏شود و در همه افراد نوع بشر وجود دارد. استعمارگران و زراندوزان و سودجویان، همواره به فکر سوء استفاده از این نعمت خدادادى بوده و هستند. کشور اسلامى «اندلس»، با همین شیوه سرنگون شد و به کشور مسیحى‏نشین «اسپانیا» تبدیل گشت! امروز دولت‏هاى استعمارى، مردم کشورهاى جهان سوم و حتى مردم خود را، در فساد غرق نموده و از غفلت به وجود آمده، حداکثر استفاده را مى‏برند! دشمنان کشور ما نیز سال‏هاست از این حربه براى ضربه زدن به ما سود مى‏جویند که از آن تحت عنوان «تهاجم فرهنگى» یاد مى‏کنیم. در این بین افراد سودجوى بسیارى نیز از آب گل آلود ماهى مى‏گیرند! چه بسیار شرکت‏هاى بزرگ فیلم، عکس و … که از این طریق نان مى‏خورند؛ البته به قیمت عفّت و شرافت انسان‏ها!! مراکز فساد و باندهاى فحشا نیز قارچ‏هاى سمى این‏

بوستان فساد هستند. بدون تردید در جامعه‏اى که مردم پاى بند به پاکدامنى و فضیلت باشند اگر ازدواج موقّت رواج داشته باشد، هرگز جاى پایى براى مهاجمان فرهنگى و سوداگران عفّت و پاکدامنى باقى نمى‏ماند. در واقع مؤثرترین راه مقابله با «تهاجم فرهنگى»، احیاى ازدواج موقّت است و بدون این سنت، سایر کارها، آب در هاون کوبیدن است.

  1. پیشگیرى از شدت مجازات‏

یکى از احکام شدید اسلام، حد «زنا» است. تازیانه، قتل با شمشیر، سنگسار و … از کیفرهاى این عمل نامشروع است. اسلام- به رغم این دستورات- راه‏هاى صحیحى نیز براى ارضاى غریزه جنسى، فراروى بشر قرار داده است.

سنگسار کردن (در مقام تشریع) وقتى امکان دارد که همراه یا مقدم بر آن، شرایط ارضاى صحیح نیز فراهم باشد، پس نمى‏توان به جوانى که قادر به ازدواج دائم نیست گفت: ازدواج موقت نکن و آن‏گاه که مرتکب خطا و لغزش شد، تازیانه بر سر و رویش زد!!

در هر صورت اجراى آن مقدار از حدود الهى هم که خداوند رعایت آن را واجب کرده، با رواج ازدواج موقت قابل پیشگیرى است.

  1. حفظ احترام و امنیت بانوان و کاهش جنایت‏ها

با وجود تمام محدودیت‏هاى اجتماعى، باز در گوشه و کنار کشور خود برخوردهاى ناهنجار و ناشایستى، با زنان و دختران صورت مى‏گیرد.

مزاحمت‏هاى خیابانى و ده‏ها مورد دیگر، نمونه‏هایى از این گونه رفتارهاى پر خطر است. حتى گاهى برخى از افراد بزهکار، پا را از حد مزاحمت فراتر گذاشته و دست به جنایت و قتل مى‏زنند. اخبار قتل زنان و دختران- که مدام‏

بر صفحه جراید به چشم مى‏خورد و دل را مى‏آزارد- گواه این مطلب است.

این مزاحمت‏ها و جنایت‏ها، عمدتاً معلول طغیان شهوت و غریزه جنسى است که انسانى را تبدیل به یک مزاحم یا جانى مى‏کند.

به راستى اگر ازدواج موقت جایز و تخلیه شهوات میسر بود، باز به این گونه اعمال دست مى‏زدند؟ بنابراین با ازدواج موقّت و در نتیجه آرام گرفتن روح و روان جوانان، احترام و امنیت دختران که امروز مطمع هر چشم ناپاک و جوان سرکشى است، حفظ مى‏گردد.

  1. عدم احساس گناه در ازدواج موقّت‏

برخلاف آنچه مخالفان ازدواج موقّت مى‏گویند- که این ازدواج تفاوتى با فساد و فحشا ندارد- تفاوت‏هایى بین این ازدواج و روابط نامشروع وجود دارد. در روابط نامشروع، طرفین احساس گناه و تنفر مى‏کنند و بعد از هر آلودگى، دچار عذاب وجدان و آشفتگى روحى مى‏شوند! به خصوص جامعه ما که داراى ساختار مذهبى است. طبق گفته برخى از متخصصان گاهى این گونه افراد، تحت تأثیر «حسّ تنفر» دچار استفراغ مى‏شوند. اما فرد در ازدواج موقّت نه تنها چنین احساسى ندارد؛ بلکه در صورت آشنایى با احادیث مربوط به ازدواج موقت مى‏تواند در خود احساس تکامل و ثواب نماید. از جمله در روایتى از امام جعفر صادق علیه السلام آمده است: در شب معراج وقتى که پیامبر صلى الله علیه و آله به آسمان برده شد، جبرئیل علیه السلام به او گفت: اى محمد! خداوند- تبارک و تعالى- مى‏فرماید: «همانا به طور قطع، من متعه‏کنندگان از امت تو را بخشیدم»[24].

  1. امکان اعمال محدودیت در روابط جنسى‏

در ازدواج دائم یکى از وظایف شرعى زن، پاسخ به درخواست مرد براى ارتباط جنسى کامل است؛ اما در ازدواج موقّت زن با توافق مرد (در هنگام عقد) مى‏تواند شانه از زیر بار این مسئولیت خالى کند. به عنوان مثال اگر زنى بدون شوهر خواسته باشد با مرد نامحرمى معاشرت و رفت و آمد داشته باشد و در عین حال از سختى پوشش لازم رها باشد؛ مى‏تواند با اجراى صیغه عقد موقّت- به شرط عدم نزدیکى- محرمیت ایجاد کند[25].

بنا بر گفته بسیارى از نویسندگان، زن و مرد در این ازدواج- حتى بدون توافق طرفین- مى‏توانند از انعقاد نطفه جلوگیرى کنند.

  1. کاهش زاد و ولد فرزندان نامشروع‏

غرایز انسان به هر طریق ممکن، خود را نشان مى‏دهد و آثار آنها در اعمال و رفتار او آشکار مى‏شود. اگر راه صحیح و مشروعى نباشد، از راه نادرست و غیرمشروع، نیازهاى خود را پاسخ مى‏دهد! غریزه شهوت نیز چنین است. اگر راه صحیحى براى ارضاى آن وجود نداشته باشد، انسان به بیراهه کشیده مى‏شود و آثار و نتایج شومى را به بار مى‏آورد که از آن جمله فرزند نامشروع است.

با کمال تأسف در تمام جوامع، این پدیده نامبارک- با شدت یا ضعف- وجود دارد. در حالى که اگر انسان فراروى خود را صحیح و مشروع ببیند به آن روى مى‏آورد. اگر فردى هم به وجود آید، مشروع و قانونى خواهد بود.

  1. جلوگیرى از هدر رفتن فرصت‏ها و استعدادهاى جوانان‏

از بدترین پیامدهاى تأخیر در ازدواج، سرگردانى جوانان است. کسانى که‏

از نعمت زن و فرزند محروم‏اند و پناهگاه گرمى براى عواطف و احساسات خود ندارند و از سویى به مقتضاى سن و سالشان، آتش شهوت در درونشان زبانه مى‏کشد و لحظه‏اى آرامشان نمى‏گذارد؛ چه بکنند؟ آیا خود را مدام سرگرم مطالعه، تفریح و ورزش کنند؟ باید اعتراف کرد، بیشترین وقت جوانان به بطالت و بیهودگى مى‏گذرد. عمر گران مایه و دوران طلایى جوانى، امانتى است از خداوند متعال براى تکامل معنوى و سیر به سوى او؛ نه پرسه زدن در خیابان‏ها و پارک‏ها و نشستن بر روى صندلى سینماها و استادیوم‏ها! تا کى باید کار مفید جوانان، تماشاى ویترین بوتیک‏ها و پوشیدن جدیدترین مدل‏ها و مدها باشد؟! اگر جوانان ما بتوانند از راه صحیح، آتش غریزه را در درون خود خاموش کنند، دچار بطالت و بیهودگى نمى‏شوند و استعدادهاى خدادادى ضایع نمى‏گردد. به نظر مى‏رسد یکى از راه‏هاى صحیح و عملى آن- با توجه به شرایط فعلى- چیزى جز ازدواج موقت نیست‏[26].

  1. انتخاب زمان جدایى از سوى زن و مرد

در ازدواج دائم- به دلیل وجود مصالحى- حق طلاق تنها به دست مرد است و زن هیچ گاه حق ندارد مستقلًا اقدام به طلاق کند. مرد نیز هرگاه تصمیم به طلاق گرفت، باید شرایطى- مانند پاک بودن زن از عادت ماهانه و شاهد گرفتن- را مراعات کند، ولى در ازدواج موقّت زن همچون مرد، مى‏تواند در هنگام عقد زمان جدایى و به اصطلاح پایان مدت را معلوم کند. علاوه بر این از آنجا که جدایى در ازدواج موقّت، با توافق قبلى صورت مى‏گیرد، همراه با ناراحتى و کشمکش نیست (بر خلاف جدایى در ازدواج دائم).

  1. عدم نیاز به مسکن دائمى‏

از عمده‏ترین مشکلات ازدواج، تهیه مسکن است تا جایى که یکى از علل اصلى تأخیر جوانان در ازدواج، نداشتن مسکن است. در ازدواج موقت احتیاج به مسکن- آن گونه که در ازدواج دائم لازم است- نمى‏باشد. در ازدواج موقّت- که معمولًا کوتاه مدت صورت مى‏گیرد و زوجین فقط ساعات خاصى از شبانه روز را در کنار هم هستند- زن و مرد مى‏توانند این ساعات را در هتل یا هر جاى مناسب دیگرى سپرى کنند.

  1. عدم نیاز به درآمد کلان‏

در ازدواج موقّت، نیازى به شغل دائمى و درآمد مکفى- که از عمده‏ترین مشکلات ازدواج جوانان است- نیست. مرد همان اندازه که بتواند مهریه زن را بپردازد، کافى است و لازم نیست حتماً درآمدى در حد اداره یک خانواده داشته باشد.

  1. حصول آرامش روانى‏

هر هیجان جنسى که بدون پاسخ بماند، یک شوک روحى است و ایجاد عقده روانى مى‏کند. ناآرامى حاصل از غریزه جنسى، چنان عمیق است که حتّى یک روان‏شناس ماهر مى‏تواند از نحوه نشستن یک شخص با توجّه به ناآرامى جسمىِ او پى به ناآرامى جنسى وى و به عبارت دیگر پى به «مجرد بودن» او ببرد! و یا به عنوان مثال مواردى داریم که یک دانشجو، در صورت عدم ارضاى خود، نمى‏تواند درس بخواند![27] با رواج ازدواج موقت در جامعه، جوانان آرام گرفته، مجبور نیستند با سرکوب کردن نیازهاى جنسى خود، شکنجه شوند.

در نتیجه آرامش روانى و نتایج آن، از مهم‏ترین فواید ازدواج موقّت است.

دلایل منتقدان ازدواج موقّت‏

  1. عده‏اى این نوع ازدواج را راهى براى سوء استفاده دانسته‏اند. این عده همیشه پیرمرد پولدارى را تصور مى‏کنند که براى خوش‏گذرانى، دخترى را صیغه مى‏کند و بعد از ارضاى شهواتش، او را رها مى‏سازد، یا مرد زن‏دارى که با بى‏اعتنا به خانواده‏اش، هر روز به دنبال یک زیبارویى است که بتواند او را اسیر کند و کام گیرد و …!!

در جواب این اشکال گفتنى است که همه آزادى‏هاى قانونى و تأسیس‏هاى حقوقى، مى‏توانند مورد سوء استفاده قرار گیرند. براى مثال حق رانندگى- که یک حق مشروع و پسندیده‏اى است- از سوى عده‏اى، به بدترین شکل مورد استفاده قرار مى‏گیرد و حتى منجر به وارد آمدن خسارت جانى و مالى به دیگران مى‏شود! آیا مى‏توان گفت: حق رانندگى نکوهیده و پلید است!؟ در حالى که چنین نیست. پس اگر عده‏اى از این نهاد حقوقى بهره‏بردارى نادرست کنند، این امر خدشه‏اى به اصل آن وارد نمى‏کند؛ بلکه ایراد به خود این افراد یا گریزگاه‏هاى قانونى و … وارد است.

  1. عده‏اى دیگر با تشبیه ازدواج موقّت به کرایه و اجاره، سعى دارند وا نمود کنند زنى که صیغه مى‏شود، در واقع به اجاره زوج خویش درمى‏آید و این را خلاف شأن زن و سوء استفاده از او مى‏دانند.

در پاسخ گفتنى است آنچه خلاف شأن زن است، این است که زن همچون کالایى- بدون هیچ حق و حقوقى و بدون هیچ ضابطه‏اى- مورد بهره‏بردارى جنسى قرار گیرد؛ یعنى، دقیقاً آنچه که در دنیاى غرب اتفاق مى‏افتد و یا آنچه که در نزد افراد لاابالى و بى‏بند و بار در مشرق زمین مى‏گذرد! حال آیا این چنین‏

مورد سوء استفاده قرار گرفتن، خلاف شأن زن است یا اینکه او به طور قانونى و مشروع با حفظ حقوقش، ازدواج موقّت کند؟

به فرض که این عقد در مواردى، شبیه عقد اجاره باشد، آیا این دلیل مى‏شود که این دو عقد یکى باشند؟ در حالى که مى‏دانیم این دو عقد، در بعضى از اوصاف با یکدیگر تفاوت دارند.

نکته دیگر اینکه مخالفان گمان مى‏کنند در ازدواج موقّت فقط مرد است که بهره مى‏برد و زن در اینجا هیچ بهره‏اى نمى‏برد؛ در حالى که این بهره‏مندى مربوط به دو طرف است و همان‏طور که زن در مقابل مرد تکالیفى دارد، داراى حقوقى نیز است.

  1. عده‏اى دیگر متعه و نکاح منقطع را سدّى در جهت تشکیل خانواده مى‏دانند؛ چرا که افراد اگر براى ارضاى نیازهایشان، به سهولت دسترسى به دیگرى داشته باشند، انگیزه‏شان براى تشکیل دائمى خانواده کم مى‏شود[28].

در پاسخ باید گفت؛ آنچه منظور نظر این نوشتار است، تشویق و ترغیب به ازدواج دائم است و ازدواج موقت به عنوان یک راه فرعى و اضطرارى تأکید شده است. به طورى که اگر بنا بر شرایطى مرد یا زن نیاز به ارضاى جنسى داشت و از راه ازدواج دائم ممکن نبود، از طریق ازدواج موقت و به طور مشروع اقدام کند و از آلودگى‏ها و زیان‏هاى بى‏بند و بارى و گناه به دور بماند.

_______________________________________________________________________
پی نوشت ها

[1] فروع کافى، ج 5، ص 494.

[2] وسائل الشیعه، ج 15، ص 10 و ج 14، ص 78.

[3]  وسائل الشیعه، ج 15، ص 11.

[4] طبقات ابن سعد، ج 4، ص 71( جنگ اجنادین در سرزمین شام).

[5]  حج( 22)، آیه 40.

[6]  نساء( 4)، آیه 27.

[7]  بحارالانوار، ج 53، ص 158، ح 2.

[8]  بحارالانوار، ج 53، ص 92، ح 101، باب 29.

[9] از آن جمله: بحارالانوار، ج 103، ص 306.

[10]  توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله.

[11]  همان.

[12]  شرح اللمعه، ج 2.

[13]  توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله.

[14]  قانون مدنى.

[15] توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله.

[16]  توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله.

[17]  شرح اللمعه، ج 2.

[18]  شرح اللمعه، ج 2، ص 105.

[19]  توضیح المسائل امام خمینى رحمه الله، مسئله 2423.

[20]  آیهاللَّه فاضل لنکرانى، استفتاء.

[21] یعنى قدرت تشخیص مصلحت خود را داشته باشد.

[22]  وسائل الشیعه، ج 21، باب 1، ص 11.

[23]  در کتاب النکاح، باب 12 از ابواب المتعه.

[24]  وسائل الشیعه، ج 21، باب 2، ص 13.

[25]  در عرف عوامانه، به آن« صیغه محرمیت» گفته مى‏شود!!

[26]  منظور براى دوران مابین بلوغ و ازدواج دائم است.

[27]  روزنامه کیهان، 7 مهر 1370، ص 7.

[28]  اسماعیل هادى، دورنماى حقوقى ازدواج موقت، ص 75- 90.

دکمه بازگشت به بالا